من مردی۴۰ساله و فوق لیسانس هستم. یکی دو سال است که دچار بحران روحی شدیدی شده ام. جایی خواندم که به این حالت بحران چهل سالگی یا بلوغ دوم می گویند. لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید.
ادامه مطلبمن مردی۴۰ساله و فوق لیسانس هستم. یکی دو سال است که دچار بحران روحی شدیدی شده ام. جایی خواندم که به این حالت بحران چهل سالگی یا بلوغ دوم می گویند. لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید.
ادامه مطلبسلام. مدتی پیش با دختری دوست بودم و بعد از مدتی ازدواج کرده و هنوز با هم رابطه ی دوستانه داریم و متأسفانه دل کندن از هم برایمان مشکل است. لطفاً راهنمایی ام کنید.
ادامه مطلبمردی سی و دو ساله هستم. سال گذشته به مدت چهار ماه، همسرم مزاحم تلفنی پیدا کرد و پنهانی باهم حرف می زدند یا پیام ارسال می کردند، تا این که متوجه شدم و شکایت کردم، چندبار انکار کرد؛ اما بعد از گرفتن پرینت مکالمات، فهمیدم حدسم درست بوده، خیلی وضع روحی ام خراب شده است . هیچ وقت فکر نمی کردم همسرم این کار را با من بکند؛ گاهی وقت ها هم که راجع به این قضیه بحث می کنیم، من را متهم می کند که تو شکاک و بدبین هستی. لطفاً راهنمایی ام کنید.
ادامه مطلبیکی از ویژگیهای شاخص و عمدهی اوتیسم علاقه به انجام رفتارهای تکراری قابل پیشبینی است. اکثر افرادی که در طیف اوتیسم قرار میگیرند بهطور غیرمعمول زندگیهای تکراری دارند. آنها هر روز یک نوع غذا را در یک زمان میخورند. هر شب در یک زمان مشخص به تخت خواب میروند. در تابستان و زمستان لباسهای یکسانی را میپوشند. بارها و بارها به یک روش در فعالیتهای مشابه شرکت میکنند. کارهای تکراری اضطراب را که میتواند یک مشکل جدی برای افراد در این طیف باشد کاهش دهد.
ادامه مطلباگر کودکتان گزارش کرد که مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته است، دانستن اینکه چه واکنشی نشان بدهید دشوار است. این مقاله به شما کمک میکند که در چنین شرایطی بهترین اقدام را انجام دهید. سعی کنید این نکتهها را قبل از وقوع حادثه تمرین کنید، زیرا در آن لحظه سخت است که بتوانید خود را کنترل کنید و به خاطر آورید که چه واکنشی مناسب است. از این رو بهتر است این نکتهها را به خوبی در ذهن خود تمرین کنید.
ادامه مطلبدر این مقاله مفهوم مرگ، دیدگاه کودکان پیشدبستانی دربارهی مفهوم مرگ و راهکارهایی برای والدین جهت کمک به کودکانی که با این مشکل رو به رو میشوند، و آموزش مفهوم مرگ مورد بررسی قرار گرفته است..
ادامه مطلبنشانه های تنگناترس پس از یک محرک برای فوبیا، از قبیل حضور در اتاقی با درهای بسته یا فضاهای شلوغ پدیدار می شوند.
ادامه مطلببا سلام. دختری ۳۰ ساله ام با تحصیلات کارشناسی ارشد روان شناسی که خواستگار چندانی نداشته ام و از طرفی هم فکر می کنم که ازدواج به ظاهر خوب است ولی بعد از مدتی به علت مسئولیت ها، اخلاقیات بد و خیانت همسر غیرقابل تحمل می شود و این مسائل قبل از ازدواج خود را نشان نمی دهد. لطفا راهنمایی بفرمایید. اگر طرز فکر من غیرمنطقی است برای داشتن خواستگار چه کاری باید انجام دهم؟
ادامه مطلبفردی که در امری یا در همه امور با سوء ظن مینگرد و فقط بدی ها را می بیند، بدبین است. بدبینی در شکل شدید آن یک اختلال روانی است که فرد بیمار تفسیر غلطی از رفتار دیگران دارد و در واقع احساس می کند چیزی را که می بیند یا می شنود واقعیت ندارد و با چیزی که در پشت صحنه وجود دارد متفاوت است.
ادامه مطلبدر ژاپن باستان، زمانی که تعداد زیادی از مردم دچار بیماریهای متعددی شدند ، اطبا برای کاهش استرس توصیه می کردند افراد انگشت خود را فشار دهند.
ادامه مطلبمطالعات متعددی به بررسی اهمیت ورزش کردن برای محافظت از جوانان و بزرگسالان در مقابل ابتلا به افسردگی پرداختهاند، اما چنین تاثیری در کودکان هنوز شناسایی نشده است.
ادامه مطلبسلام. مدتی پیش با دختری دوست بودم و بعد از مدتی ازدواج کرده و هنوز با هم رابطه ی دوستانه داریم و متأسفانه دل کندن از هم برایمان مشکل است. لطفاً راهنمایی ام کنید.
ادامه مطلبیک فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان با اشاره به اینکه نحوه برخورد خانواده ها با آرایش کردن کودکان با توجه به فرهنگ و اعتقادات هر خانواده ای متفاوت است، گفت: هرچند تمایل به آرایش کردن در کودکان، اغلب والدین را نگران میکند، اما والدین نباید آن را یک بیماری و اختلال بدانند
ادامه مطلبکمتر شنیدهایم که بعد از تجربهٔ چنین اتفاقی در زندگی مشترک، چگونه باید با آن برخورد کرد. در اینجا میخواهیم از کارهایی حرف بزنیم که میتواند به شما کمک کند این مسئله را بهتر حل کنید.
ادامه مطلبزنی ٣٢ ساله هستم، ٧سال است با فردی از اقوام دورم ازدواج کرده ام. اکنون فرزند یک ساله ای دارم، بعد از ازدواج همسرم شروع به ایراد گرفتن از خانواده من کرد که چرا در فلان مهمانی با هم سرد برخورد کرده اند یا چرا در فلان موضوع سیاسی با من مخالفت کردند…اگر جایی می خواستیم مهمانی برویم معمولا مخالفت می کرد و یا طوری میرفت که دیر برسیم، اگر خانواده ام زنگ میزدند حال ما را بپرسند شوهرم تصور میکرد دارند به من خط میدهند. خلاصه بگویم از هر برخوردی نکته منفی برداشت می کرد که من از تعجب شاخ در می اوردم بعد هم دعوا و قهر ؛ من در این هفت سال مرتب داشتم برایش توضیح می دادم این چیزهایی که تو تصور میکنی اشتباه است ولی او بدتر میشد در این مدت مداوم قهر میکرد و من می رفتم طرفش اما متاسفانه وقتی عصبانی میشود شروع می کند به فحش دادن و بددهنی حتی به من حمله میکند . در دعواهای بین خودمان پای خانواده ام را وسط میکشد و وقتی عصبانی می شود به من حمله میکند که واقعا وحشتناک است.در جریان به دنیا آمدن دخترم خانواده ام خیلی کمک کردند و با آنها خوب بود اما بعد از یک ماه شروع کرد به بهانه گیری که مثلا چرا پدرت گفت شبکه تلویزیون را عوض نکن،،،،،آنقدر ایراداتش مسخره است که قابل گفتن نیست. مدتی است با خانواده من قطع رابطه کرده است. کار شوهرم طوری است که فقط اخر هفته خانه است و بقیه روزها من و دخترم خانه پدرم می رویم ، آدمها را تا وقتی کار دارد میخواهددر یکی از دعواها دست من را با لگد شکاند ولی خانواده من واکنشی نشان ندادند یا به خانواده ام بد و بیراه مینویسد جوابش را نمیدهند تا خودش شرمنده شود ولی شوهرم تصور میکند چون می دانند مقصر هستند جوابش را نمی دهند. هرچه فحش می دهد وداد می زند من جوابش را نمی دهم تازه بعد دعوا هم سراغش می روم . فکر کنم همین موضوع باعث شده مدام به من زور بگوید. اگر خانواده من نبود من از غصه و ناراحتی مرده بودم شاید تنها چیزی که من را در این زندگی نگه داشته ترس از دست دادن دخترم است و هر کاری میکنم که شوهرم عصبانی نشود که بر دخترم اثر بگذارد.گذشت و فداکاری من از تظر همسرم به خاطر مقصر بودن خودم است، واقعا نمیدانم چگونه با او رفتار کنم لطفا راهنمایی ام کنید.
ادامه مطلب