محدثه ۱۳ ساله آنقدر ظاهری زیبا، معصوم و متین دارد که آدم دلش نمیآید او را دختر قاتل خطاب کند. با اصرار من و صحبت عمویش، سرانجام از اتاق بیرون میآید و کنار مادر بزرگش مینشیند و بخشهایی از مصاحبه من با مادربزرگ و یکی دیگر از عموهایش را میشنود. صدایش میلرزد ولی ظاهرش آرام نشان میدهد تا اینکه سوالهایم را از او میپرسم. چند سوال را که مطرح میکنم، میبینم اشک از چشمانش جاری میشود. به سرعت چشمان آن دختربچه به سرخی میزند. احساس میکنم با سوالاتم او را آزار میدهم و از ادامه مصاحبه میگذرم و میگویم «برو محدثه. برو پیش مادرت» و او برمیخیزد و به اتاق تاریکی میرود که گویا مادرش نیز آنجاست.
ادامه مطلب