«بیرون آن فضای نمور، تاریک و سرخورده منبع آب بچهها یله دادهاند کنار دیوار و دارند با گچهایی که در اختیارشان گذاشته شده، نقاشی میکنند. هر کسی آزاد است آن چه را میخواهد بکشد و بچهها از این آزادی تنها به دو، سه شکل اکتفا میکنند: «تصویر مادر»، «تصویر مادر» و باز هم «تصویر مادر». مادر بعضیها ایستاده در یک باغچه و لبخند میزند، مادر بعضی دیگرشان، گولههای درشت اشک به چشمش آویزان شده و مادر یکی، دو نفر هم پر درآورده و در حال پرواز کردن به سوی آسمان است و اتفاقا همین نظم است که در پس آن همه آشفتگی دیده میشود؛ نظمِ عشق به مادر.»
ادامه مطلب

