
قوطی داروها را عوض میکند تا بیماری که هنوز به خلاص شدن از این درد امیدوار است، از عمق فاجعه بیخبر بماند؛ برای پنهان ماندن واقعیتی که ممکن است به قیمت جان بیمارش تمام شود، به هر دری میزند.
به گزارش بهداشت نیوز از جلسات خصوصی با پزشکها گرفته تا بیخبر نگهداشتن کسانی که برای عیادتش به بیمارستان میآیند. میگوید اگر بفهمد کجای کار است، امیدش را از دست میدهد و شنیدن نام «سرطان» توانش برای مبارزه با این درد را کم میکند. شاید بسیاری از ما برای کمک کردن به بیماری که با مرگ میجنگد، راه بیخبر نگهداشتنش را انتخاب کنیم و هرگز به روی دیگر واقعیت که از حق بیمار برای باخبر شدن از وضعیتش میگوید، اعتنا نکنیم؛ اما میتوان نگاه دیگری به این موضوع داشت و گفت که هر فردی، حق دارد از آنچه در بدن و زندگیاش میگذرد، باخبر باشد و پنهان کردن واقعیت از او، میتواند بهنوعی زیر پا گذاشتن حقش تلقی شود.
این مسئله را که اطرافیان بیمار، اجازه دارند به بهانه امیدوار کردنش به زندگی، او را در بیاطلاعی نگهدارند یا نه؛ از دکتر احمد جلیلی، روانپزشک و رئیس انجمن روانپزشکان ایران پرسیدیم. او میگوید پاسخ دادن به چنین سؤالی بدون در نظر گرفتن شرایط بیمار آسان نیست.
عادت کردهایم که نگوییم
در مورد اینکه آیا فرد باید از بیماریاش باخبر باشد یا نه دو رویکرد کاملاً متضاد در دنیا موردبحث قرار گرفته است.
در بعضی از کشورها، مثل کشور ما تا چند سال قبل بیماری را از فرد پنهان نگه میداشتند و فکر میکردند که گفتن واقعیت، از نظر روانی فرد را به هم میریزد و این مسئله مقاومت بدن او در برابر بیماری را هم پایین میآورد. به همین دلیل تصور بر این بود که شرح دادن بیماری برای فرد، باعث میشود روحیهاش را ببازد و زودتر تسلیم مرگ شود.
از طرف دیگر، در خیلی از کشورها، مثل ایالاتمتحده آمریکا، از سالها قبل، بلافاصله بعد از تشخیص بیماری بدون هیچ پردهپوشی و ملاحظهای بیمار را در جریان جزئیات مشکلش میگذارند. پزشکی که به این رویکرد معتقد است، بعد از تشخیص حتی به بیمار میگوید که چقدر برای زنده ماندن شانس دارد. حالت دیگری که برخی سیستمهای درمانی به آن معتقدند، یک حالت بینابین است؛ یعنی اطرافیان بیمار را در جریان جزئیات مشکل میگذارد؛ اما دیده شده که در موارد بسیاری، اطرافیان بیمار او را تا مدتها از شرایطش بیخبر میگذارند.
هیچ قانونی وجود ندارد
در اینکه خبر بد را چطور باید به بیمار رساند، قانونی قطعی وجود ندارد. اینکه تیم پزشکی چه تصمیمی در این زمینه بگیرند، کاملاً بسته به شناختی است که پزشک از بیمار و شرایطش دارد و از آنجا که شرایط زندگی و روانی هر بیمار با دیگری متفاوت است، قطعاً در مورد همهی افراد نمیتوان تصمیم مشابهی را گرفت.
اگر از منظر اخلاقی به این موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم که باخبر شدن از وضعیت سلامتی خود، حق هر انسانی است. هر فرد حق دارد آنچه را در زندگیاش وجود دارد و آیندهاش را تحت تأثیر قرار میدهد، دقیقاً بداند تا بر مبنای آن برای زندگیاش برنامهریزی و تصمیمگیری کند.
طاقت ایرانیها کم است
تجربهای که در ارتباط با فرهنگ ایرانی دیده شده است، این است که اغلب افراد تحمل شنیدن واقعیت تلخی را که پزشکان میخواهند اعلامش کنند، ندارند؛ به همین دلیل با چنین افرادی، بهصراحت در مورد عمق مشکل نمیتوان صحبت کرد.
اغلب بیماران زمانی که از شدت بیماریشان با خبر میشوند، فرومیریزند و مقاومتشان پایین میآید؛ اما بیمارانی هم هستند که بعد از باخبر شدن از مسئله، با خونسردی زندگیشان را ادامه میدهند و حتی از بیماری صحبتی هم نمیکنند.
در این سالها بیماران متعددی را دیدهام که حتی بعد از جلسهی دردناک شیمیدرمانی، وقعی به عیادتشان میرفتم، از تنها چیزی که حرف نمیزدند، بیماریشان بوده است.
گاهی گفتن تنها راه است
در برخی موارد، چارهای جز شرح دادن مشکل وجود ندارد.
وقتی فرد گرفتار سرطان شده، حتی درصورتیکه به او چیزی در مورد بیماریاش نگویند، در اولین جلسهی شیمیدرمانی یا اولین پیشنهاد جراحی پزشکان، متوجه میشود که موضوع از چه قرار است. با وجود این، باز هم باید تأکید کرد که نحوه و زمان گفتن موضوع به بیمار، با توجه به تشخیص پزشک و بر اساس زمان، مکان و شرایط فرد فرق میکند؛ اما آنچه بدیهی است، این است که حق بیمار در مورد باخبر شدن از شرایط زندگیاش باید محفوظ بماند و حتی اگر نیاز به کمی تأمل وجود دارد، باید تیم پزشکی زمان و شرایط مناسب را جستوجو کنند و او را در مناسبترین وضعیت، از بیماریاش باخبر کنند.
اسم بیماری از خودش ترسناکتر است
یکی از مشکلاتی که امروز بیماران با آن روبهرو هستند، این است که تصورشان از بیماری از آنچه واقعاً وجود دارد، هولناکتر است.
این روزها، نام سرطان از نظر مردم از تأثیری که بر جسم میگذارد، هولناکتر است، درحالیکه در سالهای اخیر با درمانهای جدید بسیاری از بیماران سرطانی مداوا میشوند، افراد هنوز این بیماری را به معنای مرگ میدانند و با شنیدن نامش روحیهشان را از دست میدهند؛ درواقع وحشت آنها از این نام، از آنچه در واقعیت اتفاق میافتد، به مراتب بیشتر است.
خونسردی عمر را طولانی میکند
در درمان بیماری سرطان، آنچه گاهی حتی از روند درمانی مهمتر است، امید بیمار به بهبود و حفظ روحیهاش است. بیماری که خودش را نمیبازد، نقش مهمی را در فرایند درمان بازی میکند و نهتنها احتمال خلاص شدن از بیماری را بالاتر میبرد، بلکه به روند بهبود هم سرعت میدهد. مبارزهجویی فرد مبتلا به سرطان، به او در شکست دادن بیماری کمک میکند و هر چه این فرد خونسردتر، آرامتر و منطقیتر باشد، امید به بهبود او بالاتر میرود.
حرف، حرف بیمار است
همیشه خود بیماران نیستند که از مشکلشان بیخبر میمانند.
گاهی پزشک موضوع را بهطور کامل با خود بیمار مطرح میکند، اما او از پزشکش میخواهد که اطرافیانش را در بیخبری نگه دارد. کم نیستند بیمارانی که مدتها با مشکلشان میجنگند اما خانواده و دوستانشان را از آن باخبر نمیکنند.
در این شرایط، نباید گفت که حق اطرافیان بیمار زیر پا گذاشته شده است.
اینکه چه کسانی از موضوع با خبر باشند و تا چه اندازه جزئیات را بدانند، کاملاً به نظر بیمار بستگی دارد و درصورتیکه او مایل به پنهان کردن واقعیت است، حقش است که جز خودش و تیم درمانیاش، کسی از موضوع با خبر نشود و پزشک باید در این مواقع رازدار بیمارش باشد.
با این وجود هنوز هم رویکرد مشخصی که در این زمینه راهگشا باشد در میان پزشکان و دستاندرکاران حوزهی بهداشت و درمان در همه جای جهان وجود ندارد.
باید با مرگ آشتی کرد
پاسخ دادن به این سؤال که بیمار باید واقعیت را بهطور کامل بداند یا نه، مثل حل کردن یک مسئله ریاضی نیست و نمیتواند جواب قطعی و مسلمی به آن دارد. پاسخ این سؤال از جامعهای به جامعه دیگر و از فردی به فرد دیگر میتواند متفاوت باشد. حتی در یک جامعه، با توجه به تحصیلات، شرایط و حتی خود مسئلهی بیماری، تصمیمی که برای هر فرد گرفته میشود یکسان نیست؛ اما آنچه باید همهی افراد برای پذیرفتنش در هر مرحلهای از زندگی تلاش کنند، واقعیتی به نام مرگ است. افراد باید بپذیرند که مرگ مسئلهی مهم و غیرقابلانکاری در زندگی هر آدمی است و هزاران سال است که میلیاردها نفر به این جهان آمدهاند و درنهایت با مرگ از آن رفتهاند. کسانی که واقعیت مرگ کنار نمیآیند، سختتر از هر کسی با مسئلهی بیماری و شرایطی که میتواند برایشان ایجاد کند روبهرو میشوند.
بهجای من تصمیم نگیرید
اگر یک اصل مقدس در رابطهی میان بیمار و پزشک وجود داشته باشد، اصل اعتماد است. گفتوگوی شفاف و صادقانه از سوی هر دو طرف این رابطه، تأثیری حیاتی در فرایند درمان میگذارد. بیماران باید صادقانه در جریان تشخیص پزشک و مراحل درمان قرار بگیرند و حق تصمیمگیری آگاهانه در مورد وضعیت سلامت و زندگیشان را داشته باشند. درواقع، خودمختاری بیمار را میتوان بهعنوان سنگ بنای پزشکی مدرن و روند درمانی مراجعمحور دانست.
به حقوق بیمار احترام بگذارید
دانستن واقعیت، حق بیمار است؛ اما اینکه پزشک باید بیمار را با چه سطحی از حقیقت آشنا کند، هنوز مورد مناقشه است. پزشکان همیشه درگیر جدال میان میل و حق بیمار به دانستن حقیقت و احساسات او هستند. بیمارانی هم هستند که وقتی از جزئیات بیماری و روند پیشرفتش آگاه میشوند، از نظر روانی فرومیریزند یا بیماران آلزایمری هستند که به خواستهی اطرافیانشان، تا مدتها بعد از فوت همسرشان، از مرگ او باخبر نشدهاند. نباید فراموش کرد که باورهای فرهنگی نقش مهمی را در تصمیمی که پزشک یا اطرافیان بیمار در این مورد میگیرند، بازی میکند اما باز هم باید به این سؤال مهم پاسخ داد که در هر شرایطی، آیا اساساً اجازهی دروغ گفتن به بیمار در مورد وضعیت سلامتش وجود دارد یا خیر؟
همه جای جهان، آسمان یکرنگ نیست
رویکردهای مختلفی میان پزشکان و جوامع مختلف، در این مورد وجود دارد که باعث میشود به این سؤال کلی، پاسخهای متفاوتی داده شود.
گروهی از پزشکان، بهویژه در کشورهای آسیای میانه و کشورهای تجزیهشده از اتحاد جماهیر شوری، بر این باورند که همیشه بیماران تحمل مواجه شدن با همهی واقعیت را ندارند و بد نیست که در مواردی، بخشی از واقعیت یا حتی بخش بزرگی از آن، از بیمار پنهان بماند.
در این کشورها قبل از بیان حقیقت، به وضعیت روانی و شرایط بیمار نگاه میکنند و بعد با توجه به آن، تصمیم میگیرند که چطور و چه میزانی از واقعیت بیان شود.
گروه دیگری از پزشکان معتقدند حقیقت را، هر چقدر که تلخ باشد، باید با بیمار در میان گذاشت؛ چراکه حق اوست که بداند زندگیاش به کجا میرسد. در بعضی از کشورها قانونهایی هم برای حمایت از این نظریه تدوین شده است و پزشکان مکلفاند که در اوج صداقت بیمار را از نظرات تشخیصیشان مطلع کنند.
برخی از بررسیهایی که محققان انجام دادهاند، نشان داده است که گاهی باخبر شدن بیماران از برخی از جزئیات، آنها را برای ادامهی درمان مصممتر میکند و وقتی میدانند که پزشک با شفافیت همهچیز را به آنها اطلاع میدهد، با آگاهی و انگیزهی بیشتری برای بهبودی میجنگند. این بررسیها نشان میدهد که بیمارانی که میدانستند چه شرایطی را تجربه میکنند، از سلامتشان در دوره درمان مراقبت بیشتری کردهاند و عمرشان هم طولانیتر شده است.
اما همیشه شرایط بیمار نیست که به پزشکان مجوز بیان یا پنهان کردن حقیقت را داده است. در مواردی بیحوصلگی متخصصان در تشریح جزئیات هم بر این موضوع تأثیر گذاشته است.
پزشکانی که حاضر به صرف زمان طولانی برای بیان موضوع نبودهاند و نمیخواستند خودشان را درگیر جلسات طولانی با بیمار کنند، معمولاً ترجیح میدادهاند که او را در جریان کلیات بیماری بگذارند و جزئیات روند و میزان تأثیر و پیشرفت درمان را با او در میان نگذارند.
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص ،قومیت ها ،عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.