علاوه بر اینکه زنان و مردان به لحاظ ساختار مغزی با هم متفاوت هستند، این تفاوت در احساسات نیز وجود دارد و باعث میشود زنان بیشتر دوست داشته باشند که زمان ناراحتی یا حتی خوشحالی صحبت کنند، اما مردان در خودشان مخفی شوند و صحبت نکنند. در حالیکه همین تفاوت به ظاهر ساده باعث اختلافات بین زن و شوهرها میشود چرا که زن انتظار میکشد تا همسرش با او صحبت کند، در حالیکه مردان وقتی ناراحت هستند، تمایل به حرف زدن ندارند.
به گزارش بهداشت نیوز، میگوید چند روزی است که با همسرش کم صحبت میکند، چون به او بی توجهی میکند تا شاید او بفهمد که از چه چیز ناراحت است، مثلا زمانی که به خانه میآید او را خیلی تحویل نمیگیرد، یک چای جلویش میگذارد و روبه رویش جلوی مبل مینشیند، دست زیر چانه میبرد، بدون اینکه حرفی بزند، چشم به تلویزیون میدوزد و منتظر است که شوهرش متوجه ناراحتی درونش بشود و از او بپرسد که چه چیز آشفته اش کرده، درس و مشق بچه ها، مخارج یا مسائل مربوط به ارتباط با خانواده همسرش، اما همسرش که جلوی تلویزیون مینشیند، کنترل دستش است و مدام این کانال، آن کانال میکند و فوتبال میبیند، بدون اینکه توجه کند، خانومش ناراحت است.
در نهایت این خانم هم بیشتر ناراحت میشود، عصبی میشود، پرخاش میکند و وقتی دوباره همسرش میپرسد که چه اتفاقی افتاده، باز هم میگوید که «نمی بینی، ناراحتم، نمیخوای بپرسی چمه؟!، چی ناراحتم کرده»، اما همسرش گیج و ویج او را تماشا میکند و میگوید: «از کجا باید بفهمم که ناراحتی؟، خب چرا حرف نمیزنی؟ مگه من علم غیب دارم!»
سکانس دیگر، اما در میهمانی اتفاق میافتد، زمانی که خانم ناراحت شده و اخم هایش درهم است، اما همسرش متوجه نمیشود و مدام با شوخیهای مختلف او را عصبیتر و ناراحتتر میکند و بعد هم که به منزل میآیند و بحث بالا میگیرد به شوهرش میگوید که چطور متوجه ناراحتی احساسات من نشدی و او هم باز تکرار میکند که من از کجا بفهمم؟ مگه علم غیب دارم!
واقعا هم مردان علم غیب ندارند و نمیتوانند احساسات درونی خانمها را بدون اینکه آن را به زبان بیاورند، درک کنند و این یک واقعیت در علم روانشناسی است که آن را تأیید میکند. نتایج صدها تحقیق در فرهنگهای مختلف نشان داده که مردان در تفسیر پیامهای غیرکلامی به شدت ضعیف هستند و نمیتوانند از حالتهای چهره و صورت زنان به درونشان پی ببرند چرا که از لحاظ احساسی نسبت به زنان ضعیفتر و فراموش کارتر هستند. به لحاظ بیولوژیک نیز تحقیقی دانشگاهی که انجام شده نشان میدهد که تحریک احساسی مغز زنان بیشتر از مردان است و زنان تصاویر و جزییات بیشتری نسبت به مردان را به یاد میآورند که مربوط به احساسات است.
به همین دلیل هم هست که زنان بعد از یک مشاجره و مشکل با همسرشان ممکن است مشکل را فراموش نکرده باشند و همچنان ناراحت باشند در حالیکه مردان به راحتی فراموش میکنند و یادشان میرود. حال اگر این تفاوتهای احساسی به لحاظ بیولوژیکی و روانی را در ارتباط با مردان و زنان بدانیم و درک کنیم خیلی از مشکلات در زندگی مشترک و در شناخت طرف مقابل برایمان پیش نمیآید.
*تفاوت در صحبت کردن زنان و مردان
«سارا بهرام زاده»، روانشناس بالینی درباره تفاوتهای زنان و مردان به لحاظ ساختاری میگوید: «علاوه بر اینکه زنان و مردان به لحاظ ساختار مغزی با هم متفاوت هستند، این تفاوت در احساسات نیز وجود دارد و باعث میشود زنان بیشتر دوست داشته باشند که زمان ناراحتی یا حتی خوشحالی صحبت کنند، اما مردان در خودشان مخفی شوند و صحبت نکنند. در حالیکه همین تفاوت به ظاهر ساده باعث اختلافات بین زن و شوهرها میشود چرا که زن انتظار میکشد تا همسرش با او صحبت کند، در حالیکه مردان وقتی ناراحت هستند، تمایل به حرف زدن ندارند.»
طبق تحقیقات به لحاظ پنهان کردن احساسات نیز زنان و مردان با هم تفاوت دارند مثل اینکه اگر زنان دچار حسادت یا حس دوست داشتن یا ضعف بشوند بیشتر آن را در چهره نشان میدهند، اما مردان قادر به پنهان کردن بهتری هستند چرا که ساختار مغزی مردان کلی و جامعتر است، اما زنان جزئی و دارای ظرافت بیشتری است.
*تفاوت در احساس غم و ناراحتی
مثال دیگر درباره مرد و زنی است که دچار اختلاف شدند به این دلیل که زن وقتی گریه میکند و ناراحت است همسرش سراغش نمیآید تا علت گریه و ناراحتی او را بپرسد درحالیکه وقتی با مرد صحبت میکنیم، میگوید من صبر میکنم تا همسرم آرام شود بعد با او صحبت کنم، اما برعکس زن انتظار دارد که در زمان ناراحتی و گریه همسرش سراغ او برود و با او صحبت کرده و آرامش کند.
رحیم زاده دراین باره میگوید: «زنان و مردان به لحاظ هوش عاطفی مثل هم هستند، اما نوع ابرازشان با هم متفاوت است مثلا مردان ترجیح میدهند که در خفا گریه کنند یا ناراحتی داشته باشند، اما زنان برعکس چرا که با احساساتشان بیشتر در ارتباط مستقیم هستند و نیمکرههای مغزشان ارتباط بیشتری با هم دارد و مردان ترجیح میدهند بیشتر عقلانی و و منطقی زندگی کنند تا احساسی.
*تفاوت در تفسیر پیامهای غیرکلامی
علاوه بر اینها مطالعات روانشناسی نشان میدهد که مردان در تفسیر پیامهای غیرکلامی هم ضعیفتر هستند به خاطر همین هم هست که وقتی زنی در چهره، حالتهای بدنی یا لحن کلامش به دلیل ناراحتی یا خشم تغییری میدهد، همسرش متوجه نمیشود چرا که اصلا بدان شناختی ندارد. بهترین حالت این است که برای همسرتان صحبت کنید حتی اگر در جای نامناسبی هستید که امکان گفتگو نیست بعدا برایش توضیح دهید که مثلا این تغییر کلام یا رفتارم به چه علت بود تا آن را متوجه شود و برای دفعات آن مورد توجه قرار دهد. اما اگر این کار را نکنید شاید تا ابد سر این مسائل با هم مشکل داشته باشید».
*آموزش نحوه شناخت احساسات در زنان و مردان
نکته دیگر این است که والدین میتوانند از کودکی همانطور که به دخترانشان نحوه احساساتی بودن و توجه به احساسات را آموزش میدهند به پسرانشان هم یاد دهند، هیچ عیبی ندارد که آنها هم به چهرهها توجه کنند، ارتباط چشمی برقرار کنند و درباره احساسات با پسران صحبت کنند یا زمانی که لازم است یک پسر گریه هم بکند، به او اجازه بدهند و بگویند که هیچ مشکلی ندارد اگر احساسات غمگین و ناراحتش را برون ریزی کند؛ بنابراین اینطور میشود که یک پسر نیز درک بهتری از مسائل احساسی پیدا میکند و بعدها میتواند با همسرش وضعیت ارتباطی بهتری برقرار کند.
رحیم زاده نیز دراین باره میگوید: «خانوادهها باید اجازه دهند پسران نیز نحوه ابراز صحیح خشم را به خوبی یاد بگیرند تا کمتر در بزرگسالی دچار سرخوردگی یا سرکوب احساسات شوند و یا اینکه ندانند چه کار باید بکنند، داد بزنند یا خدایی نکرده دست روی همسرشان بلند کنند و مسائل دیگر که بعدها باعث پشیمانی شان میشود. عدم آگاهی از احساسات صحیح باعث میشود که زندگیهایی متلاشی شود و عشق و علاقهها به نفرت تبدیل شود.»
*آیا زنان زیاد صحبت میکنند؟
گاه پیش میآید که خانمها در موقعیتهای ناراحت کننده، استرس زا و بحرانی تمایل به صحبت کردن پیدا میکنند درحالیکه همسر یا خانواده شان ابراز میکنند که نباید اینقدر حرف بزنند یا بهتر است در خودشان باشند، اما زنها کمتر میتوانند اینطور باشند به خاطر ساختار ذهنی که دارند از طریق صحبت کردن میتوانند خود را آرام کنند و این را مردان نیز میتوانند بشناسند به جای اینکه مدام به آنها بگویند چرا اینقدر حرف میزنی؟ بهتر است شنونده خوبی برای همسر یا دخترشان باشند.
اما از سوی دیگر یک مرد زمان ناراحتی در خودش فرو میرود و به قولی نیاز به غار تنهایی پیدا میکند، شاید همسرش ناراحت شود و حس کند که برای او کم است درحالیکه اینطور نیست و او تنها دوست دارد مشکلش را در خفا حل یا کاهش دهد بهتر است زنان نیز دراین شرایط همسرشان را شناخته و اجازه دهند او مدتی تنها باشد بعد از آن با هم درباره مسائل و مشکلات صحبت کنند به جای اینکه مدام جر و بحث کنند که چرا مرد حرف نمیزند مگر به او اعتماد ندارد؟
رحیم زاده معتقد است که زنان با حرف زدن هم عشق و علاقه شان را نشان میدهند هم ناراحتی و استرسشان را، اصلا هم از این بابت ناراحت نمیشوند و بعد از آن حس آرامش میکنند و شاید اصلا نیازی نباشد که کسی مشکلشان را حل کند بنابراین بهتر است اینطور مواقع نیز همسران دنبال مشکل گشایی و دادن راه حل نباشند شاید تنها یک گوش شنوا کافی باشد که آنها را آرام کند.
خیلی از زنان و مادران قدیمی را دیده ایم یا میشناسیم مثل مادرهای خودمان یا مادربزرگ هایمان که از نوع نگاه کردن و رفتار همسرشان پی میبردند که او ناراحت است یا مشکلی دارد بنابراین او را به حال خود رها میکردند تا مدتی در خود باشد و بعد به سمت خانواده بیاید، اما الان دخترهای جوان کم صبرتر هستند و اجازه نمیدهند مردشان تنها باشد و مدام به انتقادات ریز و درشت میپردازند تا همسرشان از کوره در برود یا فراری بشود. بهتر است خانمهای جوان نیز همسرانشان را بهتر بشناسند و درک کنند.
شما به عنوان یک مرد یا زن که تازه وارد رابطه شده یا اینکه تصمیم به ازدواج دارد یا تازه ازدواج کرده است، چقدر فهم درست از زنان دارید، آیا زمان ناراحتی، غم، اندوه، خوشحالی یا هر چیز دیگر در همسرتان را میشناسید و میتوانید او را درک کنید یا اینکه مدام با هم درگیر میشوید و نمیتوانید روابطتان را مدیریت کنید. بهتر است دراین باره فکر کنید و برایمان تجربیاتتان را بنویسید.
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص ،قومیت ها ،عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.