از جـمـله فـضـایـل ویـژه حضرت امام حسین (ع) و دیگر فرزندان عبدالمطّلب این است که پیامبر گرامی (ص)، دشمنانشان را از گرفتارشدن به لعنت خدا و افتادن در دوزخ بیم داده است.
عبداللّه بن عباس از پیامبر خدا(ص) نقل کرده است که فرمود: (ای فرزندان عبدالمطّلب! همانا من از خدا برای شما سه چیز درخواست کرده ام:
اول ایـن کـه هـر کس از شما را که قیام کند استوار بدارد و گمشده تان را راهنمایی کند. دوم این کـه به نادانتان بیاموزاند و سوم این که شما را بخشنده، مهربان و بزرگوار گرداند. پس اگر کسی میان رکن و مقام به عبادت بایستد و نماز بگزارد و روزه بگیرد، امّا خدای ـ عزّوجلّ ـ را در حال دشمنی با خاندان محمّد دیدار کند به دوزخ در می افتد.[1]
ابوسعید خُدْری از پیامبر خدا(ص) نقل کرده است که فرمود:
(سـوگـنـد به خدایی که جانم در دست اوست، هیچ کس ما را دشمن نمی دارد مگر این که خدا او را به آتش در می افکند.)[2]
همو از حضرت رسول (ص) نقل کرده است که فرمود:
(هر کس با ما خاندان دشمنی بورزد منافق است )[3]
نیز نقل کرده است که در زمان پیامبر خدا(ص) شخصی کشته شد. حضرت منبر رفت و فرمود:
(آیـا مـی دانـیـد ایـن شـخص چه کسی از شما را کشته است؟ ) گفتند: (نه! ) فرمود: (سوگند به کـسـی کـه جـانـم در دسـت اوسـت! اگـر آسـمـانـیان و زمینیان بر کشته مؤ منی گرد آیند و بدان قـتـل رضـایـت دهند، خدا - عزّوجلّ - همگی ایشان را در آتش می افکند! سوگند به آن که جانم به دست اوست! هیچ کس ما خاندان را دشمن نمی دارد، مگر این که خدای - عزّوجلّ - او را به صورت در آتش می اندازد!)[4]
عَلْقَمه از عبداللّه (بن عباس ) در این باره چنین نقل کرده است:
حضور پیامبر خدا(ص) در مسجد ایشان نشسته بودیم که حضرت فاطمه (س ) در حالی که حسن و حـسـین با وی بودند نزد پیامبر(ص) آمد و علی (ع) نیز پس از آنان وارد شد. پیامبر خدا سر را بـلنـد کـرد و بـه آنان نگریست و گفت: (هر کس اینان را دوست بدارد، مرا دوست می دارد و هر کس اینان را دشمن بدارد مرا دشمن می دارد.)[5]
پی نوشت ها
[1] المستدرک ، حاکم نیشابورى ، 3/148، دار الفکر، بیروت ، 1398 ق ؛ کتاب السنه ، ابن ابى عاصم ، ص 628 .
[2] الاحـسـان ،ابـن حـبـّان عـلى بـن بـلبـان فـارسى ، 8/61، دار المکتب العلمیة ، بیروت ، اوّل ، 1407 ق ؛ مـوارد الظـمـآن ، هیثمى ، على بن ابى بکر، 555، دار الکتب العلمیة ، بیروت ؛ المـسـتـدرک ، حـاکـم ، 3/150؛ الفـضـائل ، احـمـد بـن حنبل ، 176.
[3] الدر المنثور، جلال الدین سیوطى ، 6/7، دار المعرفة ، بیروت .
[4] مـنـاقب امیر المؤ منین على (ع)، محمّد بن سلیمان کوفى ، 2/120 ؛ مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة ، قم ،اوّل ، 1412 ق .
[5] ترجمة الامام الحسن (ع)، 93 ؛ترجمة الامام الحسین (ع)، 110 .
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص ،قومیت ها ،عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.