درباره خصوصیات روحی، سجایای اخلاقی و جزئیات رفتار و گفتار یک فرد، هیچکس نمیتواند، همانند همسر و شریک زندگانیاش داوری کند؛ زیرا در فراز و نشیبهای زندگی با وی همراز و همراه بوده است.
یکی از همسران رسول خدا(ص) که اغلب در حضور و مصاحبتش بوده است، در یک جمله کوتاه و فشرده، تصویر رسایی از زندگی داخلی و خانوادگی آن بزرگوار ترسیم کرده است که گویای حقایق بسیاری است. عایشه گوید: «رفتار خانوادگی او نسخه کاملی از تعالیم قرآن بود.»[1]
عطوفت و مهربانی با همسر
جلالت و عظمت مقام شامخ رسالت، هرگز مانع آن نبود که از همسران خویش، فاصله روحی گرفته باشد یا میان خود و همسران حدود و شرایطی قائل شود؛ بلکه مهر، عطوفت و احترام به مصالح خانوادگی او به حدی بود که گاهی برخی از همسران را به سوء استفاده از رفتار انسانی و ملکوتی آن حضرت وامیداشت. روزی حفصه به پدرش شکایت کرد و هر دو پیش پیامبر(ص) رفتند. عمر علت اختلاف را پرسید و حضرت به حفصه فرمود: «بگو؛ ولی جز حق چیزی نگو.»[2]
خوشرفتاری با همسر
اگر پیامبر(ص) از یکی از همسران خود ناسازگاری میدید، سریع خشم نمیگرفت؛ بلکه از راههای مختلف میکوشید، او را متوجه اشتباه خود کند. آن حضرت به تناسب مورد از راه مخصوص آن استفاده میکرد؛ مثلاً گاه با قطع مراوده و گاه با قطعِ تکلم به طور موقت، مسئله را حل میکرد؛[3] اما اگر احساس میکرد همسرش به دلیلی از او ناراحت شده است با کمال بزرگواری از وی عذرخواهی و ناراحتی او را بر طرف میکرد.[4]
وی میفرمود: «چگونه حیا نمیکنند، بعضی از شما که زنش را اول روز مانند بردگان کتک میزنند و آخر شب با او همبستر میشوند»[5] و در حدیثی دیگر فرمود: «با زنانتان مهربان باشید، دلهایشان را بهدست آورید تا آنها نیز با شما همراهی کنند. ایشان را وادار به کاری مسازید که میل ندارند و بر آنان خشمگین نشوید.»[6]
همچنین میفرمود: «مؤمنترین مردم، کسانیاند که با خانواده خود خوشخلقتر باشند و بیشتر از همه به آنان لطف و محبت کنند و من بیشتر از شما به خانوادهام لطف و مهربانی میکنم.»[7]
تعدادی از اصحاب پیامبر(ص) مجامعت با زن، غذا خوردن در روز و خوابیدن در شب را بر خود حرام کرده بودند. امسلمه، این خبر را به پیامبر(ص) رسانید و حضرت به آنها فرمود: «آیا به زنان رغبت ندارید؟ همانا من مجامعت میکنم و در روز، غذا میخورم و در شب میخوابم؛ پس کسی که از سنت من روی برگرداند، ازمن نیست» و در حدیثی دیگر فرمود: «روشنی چشمم در نماز و لذتم در زنانم است.»[8]
پیامبر(ص) تا زمانی که حضرت خدیجه زنده بود، همسر دیگری نداشت و تا پایان عمر از یاد وی غافل نماند و با دادن صدقه، همواره یاد و فداکاریهای همسرش را گرامی میداشت.[9] عایشه خود چنین میگوید که روزی نزد پیامبر(ص) از حضرت خدیجه سخن به میان آمد، آن حضرت از وی بسیار تجلیل کرد. من نیز بر اثر حسادت ناراحت شدم و گفتم: «او پیرزنی بیش نبود.» ناگهان چهره و رنگ آن حضرت دگرگون شد[10] و فرمود: «او زنی بود با ویژگیهای فراوان و از او فرزند داشتم»[11]و در حدیثی دیگر در وصف خدیجه فرمود: «پروردگار، بهتر از او را به من نداده است. وی زمانی به من ایمان آورد که مردمان، کافر بودند. او مرا راستگو شمرد هنگامی که مردم مرا دروغگو شمردند.»[12]
محبت و علاقه رسول خدا(ص) به دیگران بهویژه به همسرانش بدان اندازه بود که نوشتهاند، عایشه میگوید: «پیامبر(ص) هرگز زن یا خادمی را کتک نزد.»[13]
مساوات و عدل بین همسران
منزل پاک و تمیز حضرت، حجرههای کوچکی داشت که از خشتهای خام درست شده بود. هر حجره، جایگاه یکی از بانوان ایشان بود و اوقات رفت و آمد به منزل هر کدام از آنان به صورت دقیقی تنظیم شده بود. نوبت هر کدام از همسران، یک شبانهروز بود و همیشه سر ساعت معینی به سرکشی هر کدام از آنان میرفت.
آن حضرت در انجام این وظیفه اخلاقی و وجدانی بسیار ملتزم و پایبند بود تا آنجا که حتی در ایام شدت بیماری هم ـ با اینکه کسی این چنین انتظاری را نداشت ـ دستور داد او را طبق برنامههای معین به منازل همسران خود ببرند و در منزل عاشیه بود که بیماری رحلتش شدت یافت و همه همسران به اتفاق رضایت دادند که ایام مرض و بستری را در خانه وی باشد. با این همه دقتها باز مکرر میفرمود: «آنچه در توانایی من است، در رعایت نوبت آنان کوشش دارم. خدایا در آنچه بیرون از قدرت من است مرا ملامت مفرما.»[14]
هدیه دادن پیامبر(ص) به همسر
اسلام از هر فرصتی استفاده کرده و به پیروانش دستور داده است که در هر روز عید، شیرینی و هدایایی بخرند و به خانه آورند تا بدینوسیله همسر و فرزندانش را خوشحال کنند و روحشان را شاد و دلشان را آکنده از مهر و محبت سازند؛ چرا که این، شیوه رهبران دینی بهویژه پیامبر(ص) است.
یکی از ویژگیهای رسول خدا(ص) این بود که برای همسران و خانوادهاش هدیه میخرید؛ از این رو در روایتی آوردهاند که خاتم انبیا(ص) هدایایی از بازار میخرید و به منزل میبرد.[15] امام صادق(ع) فرمود: «رسول اکرم(ص) هر گاه در روز عید عطری بهدست میآورد، ابتدا آن را به همسرانش میداد.»[16]
وی در حدیثی میفرماید: «کسی که از بازار، هدیهای برای همسر خود تهیه کند، مانند کسی است که نیاز نیازمندان را تأمین میکند.»[17] سپس در شیوه تقسیم هدایا فرمود: «اول به دختران بدهید، سپس به پسرها؛ آنکه دختر بچه خود را مسرور کند پاداش آزاد کردن بندهای از فرزندان اسماعیل دارد و آنکه دیده پسر بچه خود را روشن کند، مانند کسی است که از خوف خداوند گریسته باشد و پاداش گریه از خوف خداوند، بهشت برین است.»[18]
همکاری با همسران در کارهای خانه
پیغمبر(ص) پس از فراغت از کارهای بیرونی و اجتماعی، در کارهای خانه به همسرانش کمک میکرد. حضرت، لباسهای خود را وارسی و کفش خود را اصلاح میکرد، گوسفندان را میدوشید و برای رفع نیازمندیهای همسران تلاش میکرد.[19] گاهی نیز خانه خویش را جارو میفرمود، شتر را به جای خود روانه میساخت، در سایر کارهای داخلی کمک میکرد و مکرر میفرمود: «کمک به همسر در کارهای منزل، صدقه و احسان در راه خداست.»[20]
اسود گوید: «از عایشه پرسیدم که رسول خدا(ص) در خانه چگونه است؟» گفت: «در خدمت کردن به خانواده خویش کوشاست و هنگام نماز از خانه بیرون میرود و مانند انسانهای دیگر جامه خود را میشوید.»
عروة بن زبیر گوید: «کسی از عایشه پرسید که آیا پیغمبر(ص) در خانه کار میکند؟» گفت: «آری، کفشهایش را تعمیر میکند و جامهاش را میدوزد. همانگونه که شما کارهای خود را در منزل انجام میدهید، او هم کارهایش را انجام میدهد.»[21]
----------------------------------------------------------------------------
منابع :
[1] . بعلبکی، منیر؛ حیاة محمد، تصحیح مولانا محمد علی، بیروت، انتشارات دارالعلم، 1976ق، جزء سوم، ص250
[2] . همان، ص 274 و نیز قمی، شیخ عباس؛ سفینه البحار، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1359ق، جزء اول ، ص 359.
[3]. ابناثیر، عزالدین؛ اسدالغابه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 630ق، ج7، ص 169.
[4] . متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام؛ کنز العمال، حیدر آباد، ج73، ص129.
[5] . ابراهیم، سلیمان؛ محمد رسول الله، ترجمه عبدالحلیم محمود، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، 1981ق ، ص 217.
[6] . نوری طبرسی، حسین؛ مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آلالبیت ، 1415ق، ج14، ص 252.
[7] . عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، ترجمه شیخ علی صحت، تهران، ناس، 1361ش، ج8، ص 507.
[8] . طباطبایی، محمد حسین؛ سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، قم، تهذیب، 1385ق، ص 201.
[9] . ابن شهرآشوب، محمد بن علی؛ مناقب آل ابیطالب، بیروت، انتشارات دارالاضواء، 1412ق، جزء اول، ج2 ، ص 76 و مجلسی، محمدباقر؛ بحار الانوار، بیروت، دار احیاء، ج42، ص92.
[10] . حنبل، احمد؛ احادیث المهدی من مسند احمد بن حنبل، قم، انتشارات نشر اسلامی، 1417ق، ج7، ص 221.
[11] . بخاری، محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ج 4، ص 230 و نیشابوری، مسلم؛ صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج7، ص 134 و نعمانی، محمد عبدالرشید؛ سنن ابنماجه، بیروت، نشر مطبوعات اسلامی، 1419ش، ج1، ص643.
[12] . متقی هندی، پیشین، ج 2، ص132 و عسقلانی، ابنحجر؛ فتح الباری، شرح صحیح بخاری، بیروت، دارالمعرفة للطباعه و النشر، ج 7، ص 107.
[13] . ابناثیر، پیشین، ج1، ص 36 و ابنسعد، محمد؛ طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ اندیشه، 1374ش، ج1، ص 367 و نعمانی، محمد عبدالرشید؛ پیشین، ج1، ص 638.
[14] . هیکل، محمد حسین؛ حیاة محمد، قاهره، انتشارات دارالحدیث، 1968ش، ص 287.
[15] . فیض کاشانی، ملامحسن؛ المحجة البیضاء، ج 6، ص 248.
[16] . نوری طبرسی، پیشین، ج 7، ص 446 و نیز کلینی، محمد؛ اصول کافی، قم، نشر انصاریان، 1382ش، ج 4، ص 170 حدیث 5 و من لا یحضره الفقیه، ج2، ص113، حدیث 484 و طباطبایی، محمدحسین، پیشین، ص 99.
[17] . نوری طبرسی، پیشین، ج 15، ص 257.
[18] . همان، ص227 و ذکائی کرمانی، عیسی؛ مکارم الاخلاق، ص114.
[19] . همان، ص 15.
[20] . عقاد، عباس محمود؛ العبقریات الاسلامیه، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، 1414ق، ص 192.
[21] . سعیدالدین، محمود بن مسعود؛ نهایه المسئول فی روایة الرسول ، ترجمه عبدالسلام بن علی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1366ش، ج 1، ص339 و نیز ابوبکر، احمد بن حسین؛ دلائل النبوة، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1361ش، ج 1، ص 158.
نقل از الکوثر
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص ،قومیت ها ،عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.