آدمی از دیر زمان درصدد بوده معمای حیات و مقصود از زندگی را بداند، از آینده و سرنوشت خویش تا حدی باخبر شود، توجیه درستی از رویدادهای این عالم به دست آورد و تفسیر معقولی نسبت به پدیدهها و دگرگونیهای جهان داشته باشد.
به گزارش بهداشت نیوز به نقل از میگنا، پاسخ گوی اینگونه مسائل، که همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هرزمانی «دین» بوده است; زیرا حقیقت زندگی را تفسیر مینماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا میکند و مسیر درست زندگی و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان میدهد (1) . اساسیترین رکن دین - یعنی: ایمان به خدای یکتا - انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی ثابت و استوار نگه میدارد، به گونهای که هیچ حادثهای نمیتواند تزلزلی در او ایجاد نماید.
بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی میگذارد; ساختار وجودی انسان به گونهای است که او را به سوی خدا هدایت میکند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسانها در آغاز زندگی، از استعداد خاصی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مندند و به فرموده پیامبر اکرم (ص)، «کل مولود یولد علی الفطرة» (2) ; هر نوزادی با فطرت خدایی زاده میشود.
با وجود این، فطرت و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمیکند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم زندگی مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد (3) . بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژهای مبذول گردد تا حس دینیاش شکوفا گردد، به خصوص در مورد کودکان و نوجوانان، توجه به این جنبه وجودی آنان اهمیت فراوان دارد; زیرا نسبت به بزرگ سالان تربیت پذیرترند. این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکان پذیر است.
نقش شگفتانگیز تعلیم و تربیت در زندگی انسان بر هیچ خردمندی پوشیده نیست. شکوفایی استعدادها و ارزشهای والا بر تعلیم و تربیت مبتنی است و انسان شدن انسان و وصولش به کمال نهایی، همه مرهون تعلیم و تربیت صحیح است (کاردان، 1372).
هدف تعلیم و تربیت در فرهنگ اسلامی، شکوفایی تام و تمام استعدادها و خلاقیتها در جهت رشد شخصیت و تجلی عزت نفس در راه رسیدن به کمال و تبدیل شدن به انسان کامل دانسته شده است (فرهادیان، 1376). در جای دیگر تعلیم و تربیت به اندازهای ارزشمند و با اهمیت تلقی شده است که انسانهای نمونه و معلمان و مربیان معصوم مکتب اسلام، جان خود را فدای آن کردهاند (کاردان، 1376)
ابعاد تربیت
«تربیت» به مفهوم عام آن، شامل جنبههای گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روان شناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد. آنچه در دوره نخست زندگی توجه بدان لازم است پرورش و رشد هماهنگ و منظم ابعاد وجودی کودک است; به گونهای که اگر در بعضی آنها، دچار نارسایی گردد و یا احیاناً رشد مطلوب نیابد در آینده دچار مشکل خواهد شد. تحقق این امر، مسؤولیت بزرگی است که بر دوش مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین، آموزگاران و دست اندرکاران امور تربیتی مدارس، گذاشته شده است (4) .
تربیت دارای دو نقش مهم آموزش و پرورش است که در یکی اهتمام به آموزش فنون، مهارتها و تواناییهای لازم برای رفع نیازهای جامعه است و در دیگری پرورش حس دینی و مذهبی کودک که به صورت فطری در نهاد او به ودیعت گزارده شده، مورد توجه است. بررسی همه ابعاد تربیت به لحاظ نقش اساسی آنها در زندگی انسان لازم است، ولی در یک مقاله نمیگنجد، بدین روی، در این نوشتار، تنها به بررسی تربیت دینی اکتفا میشود:
تربیت دینی
شناخت مفهوم «تربیت دینی» منوط به شناخت معنای دو کلمه «تربیت» و «دین» است. از این رو، لازم است به معانی این دو واژه اشاره شود:
واژه «تربیت» در لغت، به معنای پرورانیدن یا پرورش دادن - یعنی: به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه (5) - آمده. اما در اصطلاح، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگی در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندی است که نتیجهاش تغییر رفتار فرد (اعم از ظاهری و باطنی) و کسب هنجارهای مورد قبول میباشد.
با توجه به این مطلب، اولاً، حصول چنین چیزی نمیتواند دفعی باشد. ثانیاً، متربی نیز باید استعدادهای لازم را برای تربیت پذیری دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق میشود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد.
واژه «دین» نیز در لغت، به معنای کیش، آیین، طریقت، و شریعت (6) و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستوراتی که از سوی خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزارههای توصیفی و تجویزی است و سه عنصر اساسی دارد:
الف. شناخت: نخستین عنصر مؤثر در دین داری و تدین، علم به اصول و قواعد ضروری دین است. یعنی متدین باید گزارههای دینی را از طریق استدلال و برهان عقلی دریافت نماید; مانند توصیف این که «الله آفریننده جهان است» یا «خدا یکی است» از گزارههای توصیفی مربوط به مسائل اعتقادی است که یک موحد باید بداند. آنچه در این زمینه قابل توجه است این که درباب شناخت گزارههای دینی، نباید به ظن و گمان قناعت کرد; زیرا خداوند میفرماید: «لا تقف ما لیس لک به علم (اسراء: 32); از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن». بلکه به علم و یقین باید رسید.
ب. ایمان: عنصر دوم در دین التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی است. به کسی که اعتقاد قلبی نسبت به خدا نداشته باشد، متدین گفته نمیشود. ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به گزارههای دینی بوده و این ایمان مبتنی بر معرفت و شناخت است، به گونهای که هر چه معرفت کاملتر باشد، آن ایمان نیز بارورتر خواهد بود. البته علم و ناخت شرط کافی برای ایمان نیست، بلکه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرایش باطنی به التزام قلبی نسبت به باورهای دینی جزء اخیر ایمان را تشکیل میدهد.
با توجه به این مطلب، ایمان یک عمل قلبی کاملاً اختیاری است که فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهای بیرونی یا اصول اسلامی را پذیرا میشود و یا آن را انکار میکند. چه بسا افرادی هستند که در عین شناخت گزارههای دینی، در اثر لجاجت و عناد، ایمان نمیآورند. در مورد انتخابی بودن ایمان، شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد; از جمله این که خداوند میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» (انسان: 4); ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد یا کفران کننده و ناپذیرا. در جای دیگری میفرماید: «لا اکراه فی الدین» (بقره: 256); در قبول دین اکراهی نیست.
ج. عمل: عنصر سوم دین عمل به گزارههای تجویزی و احکام دینی است; یعنی: آنچه را فرد از باورهای دینی میداند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد. عملی از نظر اسلام ارزشمند است که ناشی از ایمان راسخ به اصول دین و ارزشهای مذهبی باشد. در موارد متعددی از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است; مانند «آمنوا و عملوا الصالحات» (یونس: 10) و این میرساند که هیچ عملی بدون ایمان نیکو و پذیرفته نیست.
در این مورد، شواهد فراوانی از قرآن وجود دارد که عمل صالح را مشروط به ایمان میکند; نظیر «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة» (نحل: 129); هر کس از مرد و زن کار نیکی انجام دهد، به شرط این که ایمان داشته باشد، ما او را زندگی پاک و پاکیزهای میبخشیم.
از آنچه درباره دین و تربیت گفته شد، روشن گردید که مفهوم «تربیت دینی» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند. بنابراین، میتوان گفت: «تربیت دینی» فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام میگیرد.
رابطه تربیت دینی و اخلاقی
بررسی این مطلب نیاز به شناخت مفهوم «دین» و «اخلاق» ونسبت میان آن دو دارد. مفهوم دین از مطالب گذشته روشن شد. «اخلاق» صفت فعل اختیاری است و به افعالی اخلاقی گفته میشود که قابل اتصاف به خوب و بد باشد و بر اساس بایدها و نبایدها انجام گیرد. ویژگی دیگر فعل اخلاقی آن است که مطلوبیت بالغیر دارد و همه ارزش آن به دلیل نتیجهای است که با انجام آن کار عاید انسان میشود; مانند انجام کارهای شایسته از قبیل خدمت به محرومان و فقرا که برای کسب رضای خدا صورت میگیرد (7) .
از سوی دیگر، بایدها و نبایدهای اخلاقی مبتنی بر اصول و قواعد بنیادین دینی است. بایدها و نبایدهای اخلاقی از نظر اسلام، بر معیار اندیشهها و باورهای مسلم اسلامی قابل تبیین است; یعنی: هر کس نخست باید اصول و عقاید اسلامی را بشناسد و قلبا به آنها ملتزم شود، سپس به ارزشهای اخلاقی ناشی از آن عمل نماید.
بر این اساس، نسبت بین دین و اخلاق عام و خاص مطلق است; به این معنا که حوزه دین اعم از دایره اخلاق است; زیرا بخشی از گزارههای دینی که عبارت از اندیشههای بنیادین دین میباشد، خارج از معیارهای اخلاقی است. اما گزارههای اخلاقی عموماً داخل در قلمرو دین است. در نتیجه، تربیت دین نیز اعم از تربیت اخلاقی است. تربیت دین در تمام جنبهها، اعم از اعتقادی، رفتاری و عاطفی، فراگیرتر از تربیت اخلاقی است (8) .
منظور ما از تربیت دینی چیزی جز تربیت اسلامی نیست و مهمترین وظیفه مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلم، این است که متربی را در محیط خانه و مدرسه در سه بعد شناخت و ایمان در حوزه دینی و در بعد عمل به بایدها و نبایدها در قلمرو اخلاق، پرورش دهند. شروع تربیت دینی بهتر است از محور شناخت باشد تا با اعطای بینش به متربی نسبت به مفاهیم و ارزشهای دینی در وی انگیزه ایجاد کند تا خود با گرایش قلبی به سوی عمل رود. به عنوان مثال، به جای دستور به خواندن نماز، ارزش، فضیلت و پاداش آن را به متربی تفهیم نماید. جریان تربیت، به خصوص تربیت دینی، تحمیل پذیر نیست. از این رو، بر مربی لازم است که به دور از هرگونه فشار بر متربی زمینه رشد و شکوفایی استعدادهایی فطری و بالقوه او را فراهم سازد.
هدف تربیت دینی
روشن است که کار اصلی یک مربی دینی توجه ویژه به پرورش بنیادهای دینی و اخلاقی متربی است. تحقق این موضوع پیش از همه، بسته به این است که مربی از نظر دینی و اسلامی، شرایط لازم را برای تربیت دارا باشد تا بتواند دیگران را درست تربیت نماید.
بنیادیترین اصول اسلامی اعتقاد به وجود خدای یکتا است که حقیقتی است بی نهایت، جامع تمام ارزشها و سرانجام همه چیز به او ختم میشود. اوست کمال مطلق و واجد تمام صفات کمالی که میتواند محور تمام فعالیتهای انسان قرار گیرد. بر این اساس، هدف نهایی زندگی از دیدگاه اسلام، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب» قرب وجودی و کمالی است، به گونهای که انسان در صفات کمالی، مظهر اوصاف الهی گردد. تربیت دینی راه وصول به هدف نهایی زندگی را نشان میدهد (9) . در نتیجه، هدف تربیت دینی در مکتب اسلام، هدایت متربی به سیر الی الله و قرب به خداست. راه رسیدن به این هدف همان چیزی است که در تبیین مفهوم تربیت دینی گفته شد: پرورش در محورهای شناخت، ایمان و عمل.
اهمیت تربیت دینی
در جهان کنونی، رفتار انسانی در قالب فن آوری رفتار و مهندسی ژنتیک شکل میگیرد، زندگی اخلاقی بشر در اثر تزلزل نظامهای ارزشی و انحلال مبانی مقدسات مورد تهدید قرار گرفته، پایدارترین عقاید دینی از وی گرفته شده، اندیشههای مکانیکی و عاریتی جایگزین آن گردیده و انسان با بحرانهای گوناگون درونی و بیرونی مواجه شده که مهمتر از همه بحران معرفت دینی و بدتر از آن، بحران تربیت دینی است (10) .
تنها راه فرار از این بحرانها روی آوردن عمیق و عاشقانه به خویشتن خویش، فطرت اصیل و احساس درونی حقیقت جو است. به عبارت دیگر، راه خروج از بحرانهای زندگی کنونی بازگشت به اسلام و قرآن است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین میکند. اگر به گذشته تاریخ نگاه کنیم، به ا ین نتیجه میرسیم که هدف انبیا: از دعوت مردم به خدا، توحید و معاد و نجات آنها از بحرانهای زندگی بوده است. مفاهیم متعددی در قرآن کریم وجود دارند که مستقیم یا غیر مستقیم، بر تربیت دینی دلالت دارند; مانند مفهوم تقوا، تزکیه و امثال آن که مکرر در قرآن ذکر شده و محتوای اینگونه مفاهیم بدون تربیت دینی قابل تحقق نیست. در برخی آیات نیز تزکیه مردم (11) صریحاً به عنوان هدف بعثت انبیا: بیان شده و این میرساند که مهمترین هدف پیامبران: پرورش انسانها بر اساس دین توحیدی بوده است.
انبیای الهی: هر کدام به نوبه خود، در زمینه تربیت دینی مردم، تلاشهای فراوان کردند و تا حدی نیز در انجام این مهم، موفق گردیدند، به ویژه رسول اکرم (ص) که نظام تربیتی اسلام را در مکه و مدینه پایه گذاری نمودند و افرادی را تربیت کردند که با تمام وجود، به دفاع از دین و عقیده خود برمی خاستند. تربیت یافتگان مکتب پیغمبر (ص) آن چنان در برابر دشمنان اسلام و شرک و نفاق با صلابت و استوار بودند که لحظهای با مخالفان خودسر سازش نداشتند.
در عصر حاضر، که نظام تربیتی اسلام رو به سقوط و نابودی کامل بود و میرفت تا بساط دیانت و دین داری از جامعه اسلامی برچیده شود; حضرت امام خمینی; با الهام از قرآن و سیره ائمه معصوم: مکتب تربیتی اسلام را دوباره زنده ساخت و با تاکید بر این نکته، میفرمود: تربیت کامل از اهم مسائل است. اما هرگونه تربیتی را نمیتوان تربیت مفید و کامل دانست، بلکه تربیت کامل فقط در پرتو ایمان به خدا و به وسیله تعالیم انبیا: امکان پذیر است; زیرا غیر از انبیا: و پیروان آنها، دیگران اعتقادی به جهان آخرت و صراط مستقیم ندارند (12) . همچنین میفرمود: اگر بچه دارید، تربیت الهی کنید، تربیت شیطانی نکنید. خودتان را تهذیب کنید و کودکان خود را اسلامی بار آورید (13) .
انواع تربیت دینی
تربیت دینی در مقام اجرا، به دو شکل رسمی و غیر رسمی در قالب نهادهای آموزشی رسمی، خانه و جامعه انجام میگیرد و هر کدام نقش اساسی در تدین فرد دارد.
رسمی: منظور از «تربیت دینی رسمی» این است که تربیت دینی با برنامه ریزی مدون و از پیش تنظیم شده به وسیله افراد خاصی در نهادهای آموزشی انجام شود. محیط مدرسه جایی است که شخصیت دینی و مذهبی فرد پس از خانواده در آن شکل میگیرد. مدرسه ابتدایی بیش از دیگر نهادهای آموزشی در تربیت دینی متربی مؤثر است; زیرا متربی در این مرحله از زندگی، گیرنده است و هر چه به او القا شود، میپذیرد. در محیط مدرسه، نه تنها معلم و مربی در تربیت دانش آموز مؤثرند، بلکه سایر کارمندان و مسؤولان و فضای آموزشی نیز بر ابعاد تربیتی او تأثیر میگذارند.
دو نهاد خانه و مدرسه مکمل یکدیگرند، بر هم تأثیر متقابل دارند و هر یک نقش خاصی در تربیت کودک ایفا میکند; چرا که رابطه کودک و افراد پیرامون او در ا ین دو محیط متفاوت است; یعنی: روابط در خانواده، فردیتر و عاطفیتر، ولی در محیط مدرسه، جمعیتر و منطقیتر است. برای دست یابی به تربیت مطلوب، به خصوص در زمینه مذهبی همکاری این دو نهاد ضروری است. مدرسه علاوه بر تکمیل آموختههای دینی کودک از محیط خانواده، میتواند آموزشهای تازهای در زمینههای دینی با شیوههای جدید به وی ارائه دهد (14) .
اگر این دو کانون تربیتی (خانه و مدرسه) در محور تربیت دینی از قبیل القاء ارزشها، ارائه الگوهای مناسب و دستورات لازم به کودکان، به صورت یکسان و هماهنگ عمل کنند، بدون تردید، نتیجه مطلوبی به دست خواهد آمد. از این رو، برقراری روابط عمیق میان این دو نهاد تربیتی ضروری است و در ا ین زمینه، انجمن اولیا و مربیان نقش اساسی دارد. وظیفه مهم این انجمن فراهم ساختن شرایط مناسب تربیتی و ایجاد هماهنگی لازم میان خانه و مدرسه است که در صورت انجام آن، زمینه شکوفایی استعدادهای مذهبی کودکان فراهم میگردد.
غیر رسمی: این نوع از تربیت دینی در قالب دو نهاد خانه و جامعه بدون طرح و برنامه پیشین انجام میگیرد. پس از خانه و مدرسه، جامعهای که کودک در آن زندگی میکند به عنوان یک عامل مؤثر در تربیت دینی وی ایفای نقش میکند; زیرا کودک تمامی آداب و رسوم اجتماعی و بیشتر نگرشهای دینی و مذهبی را از اجتماع فرا میگیرد. اگرچه در زمینه تربیت دینی کودک در جامعه، طرح و برنامه ریزی قبلی پیش بینی نمیشود، ولی آنچه در جامعه میگذرد، اعم از فرهنگ عمومی مردم، روابط اجتماعی، مسائل سیاسی و برداشتهای دینی، بدون شک، بر ابعاد جسمی و روحی متربی تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، اگر فضای حاکم بر اجتماع و محل زندگی فضای دینی و معنوی باشد و هر روز برنامههای نماز جماعت و دیگر مراسم دینی و مذهبی در آن برقرار شود، کودکی که در چنین جامعهای پرورش مییابد به احتمال بسیار قوی، متدین خواهد بود. به عکس، در جوامع آلوده به انواع انحرافات و بی بند و باریهای فکری و عملی بعید است افراد صالح و متعهد به ارزشهای دینی و اسلامی پرورش یابند.
بنابراین، فرهنگ و ارزشهای رایج در اجتماع مستقیم یا غیر مستقیم، بر فکر و اندیشه کودک تأثیر میگذارد و بدین روی باید از وی مراقبت نمود. اما آنچه بیش از همه بر ابعاد رشد کودک مؤثر است و ا همیت فراوانی در تربیت دینی او دارد نهاد خانواده است. از این رو، لازم است به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد:
انواع خانوادهها
خانوادهها را از نظر ساختار و نوع روابط درونی بین اعضا به چند نوع تقسیم کردهاند؛ مثلاً جامعه شناسان از خانوادههای گسترده و هستهای نام میبرند یا روانشناسان نیز از خانوادههای با اقتدار، قدرت طلب و سهلانگار یاد میکنند. نوع دیگر طبقهبندی زمانی است که ملاک طبقهبندی مباحث اعتقادی و دینی است. در این زمان از خانوادههای مذهبی، خانوادههای بیمذهب و خانوادههای ضدمذهب نام برده میشود (رحمان دوست، 1371). خانوادههای بیمذهب و ضدمذهب خانوادههایی هستند که یا نسبت به تربیت مذهبی فرزندان غافل وبیاعتنا هستند و خانوادهها را از نظر ساختار و نوع روابط درونی بین اعضا به چند نوع تقسیم کردهاند؛ مثلاً جامعه شناسان از خانوادههای گسترده و هستهای نام میبرند یا روانشناسان نیز از خانوادههای با اقتدار، قدرت طلب و سهلانگار یاد میکنند. نوع دیگر طبقهبندی زمانی است که ملاک طبقهبندی مباحث اعتقادی و دینی است. در این زمان از خانوادههای مذهبی، خانوادههای بیمذهب و خانوادههای ضدمذهب نام برده میشود (رحمان دوست، 1371). خانوادههای بیمذهب و ضدمذهب خانوادههایی هستند که یا نسبت به تربیت مذهبی فرزندان غافل وبیاعتنا هستند و یاحتی نسبت به این نوع تربیت نگرش منفی دارند. بنابراین به ارتقای افکار و اعتقادات دینی فرزندان خود با آموزشهای دینی نیازی نمیبینند. خانوادههای مذهبی دوست دارند فرزندان خود را با مفاهیم دینی و مذهبی دمخور سازند؛ اعتقادات و باورهای مذهبی را به فرزندان منتقل کنند. این خانوادهها تلاش میکنند در تربیت فرزندان خود تا آنجا که ممکن است دستورالعملهای دینی و اعتقادی را در فرزندان خود نهادینه سازند و برای توفیق در تربیت دینی سؤالات زیادی دارند و به منابع مختلفی رجوع میکنند؛ نگران وضعیت اعتقادی فرزندان خود هستند و تلاش میکنند با آموزش مفاهیم دینی و کمک به فرزندان در جهت پیروی از آنها سعادتمندی را برای آنها به ارمغان بیاورند و بخشی از حقوق آنها را تأمین کنند. در این بخش از مقاله به راهکارهایی اشاره میشود که میتواند به خانوادهها کمک کند تا در راه آموزش اعتقادی فرزندان خود توفیق بیشتری داشته باشند.
الف ـ تفاهم بین والدین
فعالیتهای تربیتی زمانی ثمربخشتر است که ثبات و آرامش بیشتری موجود باشد. یکی از راههای ایجاد ثبات و آرامش در خانواده، تفاهم اعتقادی بین والدین است. رابطه بین اعضای خانواده (همسران با همدیگر و والدین با فرزندان) که از آن به جّو یا بافت عاطفی خانوادگی تعبیر میشود در انتقال مفاهیم تربیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است. تحقیقات روانشناسان اجتماعی، آسیبشناسان روانی، آسیبشناسان اجتماعی و جامعهشناسان (کینیا، 1375. احدی، 1369. ستوده، 1379) همگی بر این نکته مهر تأیید میزنند که کجرفتاریها و انحرافات اجتماعی در انسانها تا اندازه زیادی ریشه خانوادگی دارد و حتی یکی از راههای پیشبینی رفتارهای بزهکارانه را روابط خانوادگی دانستهاند. رابطه بین زن و شوهر بر بهداشتروانی مجموعه خانواده فعالیتهای تربیتی زمانی ثمربخشتر است که ثبات و آرامش بیشتری موجود باشد. یکی از راههای ایجاد ثبات و آرامش در خانواده، تفاهم اعتقادی بین والدین است. رابطه بین اعضای خانواده (همسران با همدیگر و والدین با فرزندان) که از آن به جّو یا بافت عاطفی خانوادگی تعبیر میشود در انتقال مفاهیم تربیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است. تحقیقات روانشناسان اجتماعی، آسیبشناسان روانی، آسیبشناسان اجتماعی و جامعهشناسان (کینیا، 1375. احدی، 1369. ستوده، 1379) همگی بر این نکته مهر تأیید میزنند که کجرفتاریها و انحرافات اجتماعی در انسانها تا اندازه زیادی ریشه خانوادگی دارد و حتی یکی از راههای پیشبینی رفتارهای بزهکارانه را روابط خانوادگی دانستهاند. رابطه بین زن و شوهر بر بهداشتروانی مجموعه خانواده تأثیر میگذارد و در این مجموعه فرزندان شکنندهترند. در محیط گرم و دوستانه خانوادگی که در آن پدر، مادر و اعضای دیگر خانواده دارای روابطی دوستانه و صمیانهاند، معمولاً کودکانی شاد، سالم، با شخصیتی فعال و مثبت و مستقل بار میآیند که بازتاب عشق و علاقه خانوادگی را به صورت محبت و کمک به دیگران نشان میدهند. برعکس در محیطهای خانوادگی از هم پاشیده و زندگی در محیطهای آلوده و منحرف کننده، عدم مراقبت و بیتوجهی والدین به تربیت فرزندان، اساس نابهنجاریها را در آنها پایهریزی میکند کهاین امر در نوجوانی و جوانی شدت و حدّت بیشتری پیدا میکند (ستوده، 1379).
ب ـ بعد الگویی خانواده
اسلام به روش الگویی بسیار تکیه دارد و در ترسیم برنامه تربیتی همواره به این فن به عنوان شیوهای بسیار مؤثر نگاه کرده و یکی از مکانهای کاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدین خواه ناخواه در فرزندان تأثیر میگذارد. فرزندان با چشمانی تیزبین به رفتار و گفتار والدین توجه میکنند. والدین در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلایل متعددی وجود دارد که کودک برای فراگیری ارزشها و رفتارهای والدین برانگیخته شود. کودک با رفتار کردن شبیه والدینش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبیه و سرزنش آنها پرهیز میکند. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که عمل الگو بسیار تأثیرگذارتر از بیان الگوست. بنابراین اگر خانوادهها رفتارهای مذهبی را برای فرزندان خود میپسندند، ابتدا خود باید الگوی عملی باشند. اگر والدین دروغگویی را نمیپسندند اول خود باید صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود باید به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود باید به نماز و حجاب عملاً اهمیت بدهند. والدین آنگاه در تربیت دینی توفیق مییابند که خود به آنچه میگویند عامل باشند. حضرت علی(ع) روش کسانی را که میگویند اما عمل نمیکنند بشدت نهی فرموده، میفرماید: «شایسته نیست که انسان از راه جدی یا شوخی دروغ بگوید و یا وعدهای بدهد که بدان عمل نکند» یا درجای دیگری میفرمایند: «من مردم را به هیچ کار خیری دعوت نکردهام مگر اینکه پیش از آنها، اسلام به روش الگویی بسیار تکیه دارد و در ترسیم برنامه تربیتی همواره به این فن به عنوان شیوهای بسیار مؤثر نگاه کرده و یکی از مکانهای کاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدین خواه ناخواه در فرزندان تأثیر میگذارد. فرزندان با چشمانی تیزبین به رفتار و گفتار والدین توجه میکنند. والدین در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلایل متعددی وجود دارد که کودک برای فراگیری ارزشها و رفتارهای والدین برانگیخته شود. کودک با رفتار کردن شبیه والدینش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبیه و سرزنش آنها پرهیز میکند. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که عمل الگو بسیار تأثیرگذارتر از بیان الگوست. بنابراین اگر خانوادهها رفتارهای مذهبی را برای فرزندان خود میپسندند، ابتدا خود باید الگوی عملی باشند. اگر والدین دروغگویی را نمیپسندند اول خود باید صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود باید به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود باید به نماز و حجاب عملاً اهمیت بدهند. والدین آنگاه در تربیت دینی توفیق مییابند که خود به آنچه میگویند عامل باشند. حضرت علی(ع) روش کسانی را که میگویند اما عمل نمیکنند بشدت نهی فرموده، میفرماید: «شایسته نیست که انسان از راه جدی یا شوخی دروغ بگوید و یا وعدهای بدهد که بدان عمل نکند» یا درجای دیگری میفرمایند: «من مردم را به هیچ کار خیری دعوت نکردهام مگر اینکه پیش از آنها، خودم آن را انجام دادهام» و به مردم میفرماید: «شایسته نیست که انسان از راه شوخی یا جدی دروغ بگوید و شایسته نیست کسی به کودک خود وعدهای بدهد و بدان وفا نکند» (شیخ حر عاملی، 1398، ج2: 145). در این زمینه پیامبر (ص) و ائمه(ع) همواره بهترین الگوها معرفی شدهاند. قرآن کریم حضرت محمد (ص) را سرمشق و الگوی مطلق در همه ابعاد زندگی برای همه خداجویان و کسانی که اعتقاد به رستاخیز دارند معرفی میکند؛ مثلاً در سوره احزاب آیه 21 میفرماید: «بیتردید برای شما در همه ابعاد اسوه و الگوی نمونه، رسول خدا (ص) است برای آن کس که به ثواب خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند.»
ج ـ جدیت و منظم بودن
آموزش دینی، جدی است؛ بنابراین به نظم و جدیت نیاز دارد. خنده، شوخی و مزاح پسندیده است اما در خصوص دین و هنجارهای دینی جای هیچگونه شوخی و مزاح نیست. کودک باید پی ببرد که هرآنچه به دین مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس باید در برابر آن خاضع و خاشع بود. این اهمیت و جدیت در خانواده باید عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسیار مشاهده میشود که هنگام مشاهده یک مسابقه فوتبال یا یک فیلم سینمایی از تلویزیون، والدین، بچهها را مجبور به سکوت و آرامش میکنند در حالی که چنین تعصبی را هنگام پخش برنامههای دینی و مذهبی ندارند و بدین ترتیب عملاً به اینگونه برنامهها بیحرمتی میکنند و ارزش آنها را پایین میآورند در حالیکه اگر والدین این برخورد را برای برنامههای مذهبی به کار ببرند، نگرش فرزندان نیز دستخوش تغییر خواهد شد. خانوادههای مذهبی همانگونه که برای درس و تحصیلات فرزندان با حرارت و جدیت صحبت و برنامهریزی میکنند، برای ادای فرایض دینی نیز باید صبر، حوصله و وقت صرف آموزش دینی، جدی است؛ بنابراین به نظم و جدیت نیاز دارد. خنده، شوخی و مزاح پسندیده است اما در خصوص دین و هنجارهای دینی جای هیچگونه شوخی و مزاح نیست. کودک باید پی ببرد که هرآنچه به دین مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس باید در برابر آن خاضع و خاشع بود. این اهمیت و جدیت در خانواده باید عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسیار مشاهده میشود که هنگام مشاهده یک مسابقه فوتبال یا یک فیلم سینمایی از تلویزیون، والدین، بچهها را مجبور به سکوت و آرامش میکنند در حالی که چنین تعصبی را هنگام پخش برنامههای دینی و مذهبی ندارند و بدین ترتیب عملاً به اینگونه برنامهها بیحرمتی میکنند و ارزش آنها را پایین میآورند در حالیکه اگر والدین این برخورد را برای برنامههای مذهبی به کار ببرند، نگرش فرزندان نیز دستخوش تغییر خواهد شد. خانوادههای مذهبی همانگونه که برای درس و تحصیلات فرزندان با حرارت و جدیت صحبت و برنامهریزی میکنند، برای ادای فرایض دینی نیز باید صبر، حوصله و وقت صرف کنند، همانگونه که ساعتها وقت، صرف نقل و انتقال فرزندان برای کلاسهای تقویتی و البته تجدیدی!! میکنند، باید صرف حضور در مجالس وعظ و خطابه و مسجد و منبر کنند تا نتیجه مطلوب حاصل شود. همه چیز را نباید به دست حوادث و اتفاقات سپرد. در میان برنامههای ضددینی و ضداعتقادی فراگیر، که هرروزه در تبلیغات ماهوارهای و تلویزیونی و شبکه جهانی اینترنت قابل مشاهده است، بخشی از نتایج آن در کوچه و خیابان کشور دیده میشود. باید با جدیت و تلاش زیاد به تربیت مذهبی فرزندان اقدام، و آنها را نسبت به این آسیبها واکسینه کنیم.
د ـ تشویق تفکر و اندیشه
تفکر در آموزشهای اسلامی یکی از فعالیتهای بسیار ارزشمند تلقی میشود به گونهای که در حدیثی شریف، پیامبر اکرم (ص) «یک ساعت تفکر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسی، 1385، ج 20: 326) و مولای متقیان حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «هیچ دانشی مانند اندیشیدن نیست.»(شهیدی، 1368) این تأکیدها برای این است که انسان جاهل براحتی نمیتواند از اعتقادات خود دفاع کند. لازم است که فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشیار سازیم و از آنها بخواهیم دنبال استدلالهایی باشند که دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً میتوانیم به فرزند خود در خصوص زیبایی و مفاهیم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و اندیشههای جدید ایجاد کنیم و به او بفهمانیم که زیبایی امری است که انسانها به آن گرایش دارند. انسان محو زیبایی یک غروب زیبا میشود؛ در زیبایی یک گل غرق میشود و به سمت زیبایی یک تابلو نقاشی کشیده میشود. انسان مفتون زیباییهای ایثار و فداکاری و ازخودگذشتگی میشود. اندیشهها و افکار زیبا و جذاب، نو و بدیع انسانها را درگیر میکند. اما زمانی که افراد از این امکانات بیبهره تفکر در آموزشهای اسلامی یکی از فعالیتهای بسیار ارزشمند تلقی میشود به گونهای که در حدیثی شریف، پیامبر اکرم (ص) «یک ساعت تفکر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسی، 1385، ج 20: 326) و مولای متقیان حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «هیچ دانشی مانند اندیشیدن نیست.»(شهیدی، 1368) این تأکیدها برای این است که انسان جاهل براحتی نمیتواند از اعتقادات خود دفاع کند. لازم است که فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشیار سازیم و از آنها بخواهیم دنبال استدلالهایی باشند که دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً میتوانیم به فرزند خود در خصوص زیبایی و مفاهیم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و اندیشههای جدید ایجاد کنیم و به او بفهمانیم که زیبایی امری است که انسانها به آن گرایش دارند. انسان محو زیبایی یک غروب زیبا میشود؛ در زیبایی یک گل غرق میشود و به سمت زیبایی یک تابلو نقاشی کشیده میشود. انسان مفتون زیباییهای ایثار و فداکاری و ازخودگذشتگی میشود. اندیشهها و افکار زیبا و جذاب، نو و بدیع انسانها را درگیر میکند. اما زمانی که افراد از این امکانات بیبهره باشند و از اینگونه زیباییها بیخبر به سمت همان چیزهایی میروند که آنها را در اختیار دارند و سعی میکنند تا با به نمایش گذاشتن و عرضه آنها خود را معرفی کرده، جلب توجه کنند و حقارتهای خود را بپوشانند. در اینجاست که زیبایی معنای واقعی خود را از دست میدهد. زیبایی در این زمان به انحراف کشیده شده به طرز سخیفی آلوده شده است و میتواند دیگران را نیز آلوده و منحرف کند. افراد در این زمان به جای داشتن افکار زیبا دنبال چشم و ابرو و بینی زیبا میروند. به جای داشتن رفتار زیبا دنبال منزل ودکورأسیون زیبا و به جای داشتن آمال و امیدهای زیبا دنبال طلا و جواهرات زیبا میروند تا با آنها به تفاخر اقدام کرده، نداشتههای بسیار خود را پنهان کنند. نکته قابل ذکر این است که نباید تصور کرد که این امور زیبا نیستند بلکه مسئله تعیین اولویت برای رفتارهاست وگرنه در اسلام نیز به زیبایی بسیار اهمیت داده شده است ولی به شرط اینکه در جای خود اقدام شود و در صورت جابهجا شدن موارد لطمات و صدمات جبرانناپذیری به زیباییهای اصیل انسانی میزند. تعلیم و تربیت مذهبی باید به گونهای باشد که انسان را به سمت زیباییهای اصیل و ماندگار و جاودان هدایت کند. فرزندان را به سمت زیباییهای الهی و قرآنی بکشاند که پیامبر(ص) و ائمه (ع) الگوهای کاملی از این گونه زیباییها قلمداد میشوند. بنابراین به کودکان و نوجوانان باید آموخت که درباره پدیدههای پیرامون خود بیندیشند و هرچیز را خام و ندانسته قبول نکنند؛ تلاش کنند به عمق معانی و مفاهیم رجوع کنند؛ رفتارها را در نظر بگیرند؛ سؤال کنند و همواره در جهت ارتقا و افزایش دانش و اطلاعات خود باشند. البته در این میان نباید از نقش مشوقهای والدینی غافل شد. صبر، حوصله و دانش والدین در این میان بسیار اساسی است که فرزندان بتوانند در این جهت قرار بگیرند.
هـ ـ استفاده از جاذبهها
نظافت در پوشش و آراستگی ظاهری از جمله اموری است که به صورت فطری مورد توجه انسانهاست. بسیاری از فعالیتهای روزانه صرف این میشود که افراد در نظر دیگران آراسته و نظیف و تمیز جلوه کنند و ژولیده و کثیف به نظر نیایند. دین و دینداری نه تنها با آراستگی منافاتی ندارد بلکه همواره از جمله دستورالعملهای دینی توجه به اموری نظیر نظافت و آراستگی است. جدای از مفاهیمی که میتوان در زمینه آراستگی و فلسفه آن و معانی مختلف آن ذکر کرد (آن چنانکه در بحث مفهوم زییابی شد) باید اذعان کرد که آراستگی ظاهر میتواند در جذب افراد به سمت رفتارهای خاص مؤثر باشد. در اینجا بیشتر به دو فعالیت در زمینه آراستگی اشاره میشود: شستشو و نظافت مناسب و خوشبو بودن؛ بدین صورت که افراد سعی کنند همواره تمیز و معطر باشند.
و ـ تمرین و تکرار
مفهوم تکرار در یادگیری از اهمیت خاصی برخوردار است (کار نیکو کردن از پر کردن است). تمرین و تکرار موجب کسب مهارت در یک زمینه و باعث ایجاد عادت و ملکه رفتاری است. در قرآن کریم برخی از مسائل اساسی و مهم، همانند اصول اعتقادی و امور غیبی که این کتاب آسمانی میخواهد آنها را در اذهان مردم جا بیندازد مثل توحید، ایمان به غیب، رستاخیز و ... از شیوه تکرار استفاده شده است. یکی از این نمونههای تکرار در مورد عقیده به یگانهپرستی (توحید) است که در سوره نمل دیده میشود. در این سوره مبارک جمله «اَ اله مع الله» آیا معبود دیگری با خداوند همراه است؟» پنج بار تکرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در یادگیری آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحکیم و ماندگاری رفتار منجر مفهوم تکرار در یادگیری از اهمیت خاصی برخوردار است (کار نیکو کردن از پر کردن است). تمرین و تکرار موجب کسب مهارت در یک زمینه و باعث ایجاد عادت و ملکه رفتاری است. در قرآن کریم برخی از مسائل اساسی و مهم، همانند اصول اعتقادی و امور غیبی که این کتاب آسمانی میخواهد آنها را در اذهان مردم جا بیندازد مثل توحید، ایمان به غیب، رستاخیز و ... از شیوه تکرار استفاده شده است. یکی از این نمونههای تکرار در مورد عقیده به یگانهپرستی (توحید) است که در سوره نمل دیده میشود. در این سوره مبارک جمله «اَ اله مع الله» آیا معبود دیگری با خداوند همراه است؟» پنج بار تکرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در یادگیری آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحکیم و ماندگاری رفتار منجر میشود، تمرین و تکرار است. در زمینه امور دینی نیز این مسئله صدق میکند؛ به عنوان مثال ابتدا به نوجوان انواع رفتارهای دینی را آموزش میدهیم. سپس در مواقع مختلف و به بهانههای زیاد استفاده کردن از آن را از وی میخواهیم. این تمرین و تکرار موجب عادی شدن آن رفتارها برای نوجوان خواهد شد.
ز - ایجاد رابطه عاطفی برقراری رابطه صمیمانه و پرمهر و محبت برای الگو لازم است. تحقیقات روانشناسی نشان داده است که از بین عواملی نظیر شباهت، قدرت و صمیمیت، عامل صمیمیت تأثیری قویتر بر فرد به جای میگذارد (اتکینسون و هیلگارد[1]، ترجمه براهنی و همکاران، 1369). کودک تا مدتها به اطرافیان و بویژه به پدر و مادر وابستگی کامل دارد و به همین دلیل شدیداً نیازمند امنیت عاطفی است که در ماههای اول، مادر تنها پناهگاه برای به دستآوردن این امنیت است. با افزایش سن، راههای ارتباط عاطفی دیگری با افراد مختلف برای کودک گشوده میشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافیان وی، که در درجات بعدی قرار دارند، هریک به سهم خود در رشد و تکامل عاطفی وی مؤثرند. ایجاد صمیمیت و رابطه محبتآمیز باعث میشود که فرزندان از والدین و درخواستهای آنان پیروی کنند؛ زیرا میترسند که درغیراینصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراین با استفاده از علائق خانوادگی، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنایت، تحریک عواطف و گاهی نیز استفاده توأمان از مهر و قهر میتواند بسیار مفید باشد؛ به عنوان نمونه پیامبر اکرم میفرماید: «فرزندت را کتک نزن بلکه با وی قهر کن ولی مدت قهر را طولانی نکن.» (مجلسی، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعلیم و برقراری رابطه صمیمانه و پرمهر و محبت برای الگو لازم است. تحقیقات روانشناسی نشان داده است که از بین عواملی نظیر شباهت، قدرت و صمیمیت، عامل صمیمیت تأثیری قویتر بر فرد به جای میگذارد (اتکینسون و هیلگارد[2]، ترجمه براهنی و همکاران، 1369). کودک تا مدتها به اطرافیان و بویژه به پدر و مادر وابستگی کامل دارد و به همین دلیل شدیداً نیازمند امنیت عاطفی است که در ماههای اول، مادر تنها پناهگاه برای به دستآوردن این امنیت است. با افزایش سن، راههای ارتباط عاطفی دیگری با افراد مختلف برای کودک گشوده میشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافیان وی، که در درجات بعدی قرار دارند، هریک به سهم خود در رشد و تکامل عاطفی وی مؤثرند. ایجاد صمیمیت و رابطه محبتآمیز باعث میشود که فرزندان از والدین و درخواستهای آنان پیروی کنند؛ زیرا میترسند که درغیراینصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراین با استفاده از علائق خانوادگی، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنایت، تحریک عواطف و گاهی نیز استفاده توأمان از مهر و قهر میتواند بسیار مفید باشد؛ به عنوان نمونه پیامبر اکرم میفرماید: «فرزندت را کتک نزن بلکه با وی قهر کن ولی مدت قهر را طولانی نکن.» (مجلسی، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسان تربیتی یکی از راههای رشد عاطفی کودک توسط بزرگسالان مشارکت در بازیهای آنان است (هترینگتون)[3]. پیشوایان گرامی اسلام به این امر توجه زیادی داشته و در این باره توصیههای زیادی فرمودهاند؛ مثلاً رسول اکرم(ص) میفرمایند: «آنکس که کودکی نزد اوست، باید در پرورش وی، رفتاری مناسب با حال کودک را در پیش بگیرد» (شیخ حر عاملی، 1401، ج 5: 126) و باز در جای دیگر میفرمایند: «رحمت خداوند بر پدری که در راه نیکی و نیکوکاری به فرزند خود کمک کند؛ یعنی به او احسان کند و همچون کودکی، رفیق دوران کودکی وی باشد واو را عالم و مؤدب بار بیاورد» (ری شهری، 1416). باز میفرماید: «کسی که دختر خود را شادمان کند، همچون کسی است که بندهای را از فرزندان اسمعیل آزاد کرده باشد و آن کس که پسر خود را مسرور و دیده او را روشن سازد، مانند کسی است که دیدهاش از خوف خدا گریسته باشد» (طبرسی، 1365: 114).
ح ـ استفاده از زمینههای تشخصطلبی
همه انسانها دوست دارند که جدی گرفته، و ارزشمند تلقی شوند. کودکان و نوجوانان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. هرجا که این عامل قدرتمند اجتماعی موجود باشد گرایشهای افراد نیز به همان سمت خواهد بود. بنابراین اگر مشاهده میکنیم که گرایش نوجوانان به سمت همسالانی است که برای نظریات و عقایدشان احترام قائل هستند و نوجوانان آنها را بر اعضای خانواده ترجیح میدهند، نباید تعجب کرد زیرا نوجوان این نیاز را در جمع دوستان بیشتر فراهم شده میبیند. والدین میتوانند از این عنصر در جهت مثبت استفاده کنند و با فراهم آوردن زمینههای تشخص طلبی، مسئولیت پذیری و مسئولیت خواهی در امور، نوجوان را جذب کنند. والدین میتوانند در جمعهای خانوادگی به طور غیرمستقیم به ارزشهای مذهبی اشاره کنند و کسانی را که از آنها پیروی میکنند ستایش کرده، افراد معروف ومحبوب و شناختهشدهای را که از ارزشهای مذهبی پیروی میکنند، معرفی نمایند. سپس به فعالیتهای مذهبی کودک ونوجوان خود پرداخته، آنها را بسیار کوتاه و گذرا برای حاضران تشریح کنند. در چنین مواقعی کودک از اینکه در زمره چنین افرادی قرار گرفته، احساس شایستگی کرده برخود میبالد و نسبت به شعائر مذهبی نگرشی مثبت پیدا میکند و نسبت به ادای آنها اصرار بیشتری خواهد کرد.
ط ـ کنترلهای غیرمستقیم
احتمال غفلت و فراموشی برای همگان هست خصوصاً برای کودک یا نوجوانی که اضطرابها و اشتغالات ذهنی زیادی دارد. با توجه به این مراتب باید اذعان کرد که همگان به تذکر نیاز دارند. این امر برای کودکان و نوجوانان بیشتر صدق میکند. بنابراین آنها برای انجام دادن اعمال و شعائر مذهبی نظیر نماز و روزه و حجاب و ... نیازمند کمک و راهنمایی هستند. لذا مراقبت از برنامههای مذهبی کودک و نوجوان، تذکر بموقع و واداشتن آنان به این امور، لازم و حتمی است. در عین حال باید توجه داشت که این کنترلها هر اندازه غیرمستقیمتر و هنرمندانهتر باشد، مفیدتر است و احتمال گرایش نوجوان را بیشتر میکند. نکته مهمتر دیگر اینکه اجرای این تذکرات و درخواستها نباید جنبه خشونت، رسواگری و تنبیهی داشته باشد که در این صورت، نتیجهای جز دوری هرچه بیشتر کودک و نوجوان از فعالیتهای مذهبی نخواهد داشت.
ی ـ حمایتهای اجتماعی
داشتن حمایتهای اجتماعی در رفتارهای اجتماعی بسیار مهم است. در مفهوم حمایت اجتماعی، فردی که از یک الگوی رفتاری خاص پیروی میکند با مشاهده افراد دیگری که در همان زمینه فعال هستند احساس میکند که تنها نیست و لذا اعتماد به نفس او افزایش مییابد. این قاعده برای رفتارهای مذهبی نیز صادق است. بنابراین وقتی نوجوان مذهبی ما با نوجوانان مذهبی دیگر رو به رو میشود، خود را تنها نمییابد لذا دلگرم میشود. پس بهتر است وی را به مدرسهای بفرستیم که تعداد بچههای مذهبی در آنجا بیشتر است. او را به مراسم و جشنهایی ببریم که تعداد افراد با گرایشهای مذهبی فراوانتر است. یکی از بهترین راههای تقویت رفتارهای مذهبی از طریق حضور در مراسم مذهبی مخصوصاً نماز جمعه است؛ جایی که دختران و پسران بسیاری حضور دارند و نوجوان با حضور در آن جمعیت وسیع احساس تنهایی و غربت نمیکند و از عنصر حمایت اجتماعی بیاندازه بهرهمند میشود. البته در این موقعیت چند عنصر کارامد دیگر نیز وجود دارد؛ نظیر الگوبرداری، کنترل غیرمستقیم، ایجاد رابطه عاطفی، جدیت و منظم بودن، تمرین و تکرار و تشویق تفکر.
ک ـ ایجاد وضعیت خاص
این عنصر به ابتکارات فردی والدین در خانواده مربوط است. خانوادهها میتوانند با فرزندان خود قرارهایی بگذارند و در صورت اجرا شدن به آن قرارها عمل کنند. مراسمهایی مانند جشن عبادت که در مدارس برقرار میشود مثال بسیار خوبی است. در منزل نیز خانوادهها میتوانند با برقراری چنین برنامههایی، که رنگ مذهبی داشته باشد، موقعیتی فراهم کنند که تا نوجوانان احساس شایستگی و افتخار کنند.
ل ـ فضاسازی
فضا سازی در تعلیم و تربیت از دستورالعملهای مستقیم مهمتر است. محیط فاسد و مسموم زمینهساز فساد است و محیط صالح و شایسته زمینهساز صلاح. در فضاسازی، وضعیت بهگونهای سازماندهی میشود که فرد احساس میکند مجبور است کار معینی را انجام دهد؛ مثلاً وقتی فرد در یک مجلس ختم شرکت میکند ناگزیر از انجام دادن اعمال خاصی است. بسیاری از خانوادهها میتوانند با بهرهگیری از این عنصر، موقعیت را بهگونهای آماده سازند که بچه به سمت درس خواندن، کمک در کارهای منزل، انجام دادن اعمال اخلاقی ومذهبی برود؛ به عنوان مثال، زمانی که مادر، خواهر، خاله و دخترخالهها با پوشش مناسب برای خرید اقدام میکنند، نوجوانما هم در آنفضا ناگزیر بهانتخاب همانپوشش خواهدشد. زمانیکه برای رفتن به مدرسه چهار دختر نوجوان از چادر استفاده میکنند، نوجوان پنجم نیز از چادر استفاده خواهدکرد. از فضاسازی در فعالیتهای بسیاری میتوان استفادهکرد.
م ـ خلوص در اعمال
در برخوردها، ارشادات و راهنماییها همواره باید رضایت الهی را مدنظر قرار داد و اعمال را با در نظر گرفتن صفای باطن انجام داد. باید به این نکته توجه کرد که دل میتواند دل را هدایت کند. لذا سخنی از مربی پذیرفته است که از دل و جان وی برخاسته باشد. خلوصها و القائات نشات گرفته از ایمان و باوردرونی کارسازند و نمونهها در این زمینه بسیار.
خانواده و اهمیت آن در تربیت دینی
برمبنای یک احساس و سنت دیرین، مشخصترین مسئولیت خانواده در برابر زیست و رفاه فرزندان در تأمین خوراک و پوشاک، مسکن، بهداشت و تربیت خلاصه شده است. غذا و پوشاک و مسکن در چهارچوب تسهیلاتی که خانواده برای خود فراهم میکند تأمین میشود. در این سه زمینه فرزندان خانوادهها از امکاناتی که نیازهای دیگر اعضای خانواده را تأمین میکند خود به خود بهرهمند میشوند. بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پیشگیری ودرمان، یکی با مسئولیت و کوشش خانواده و دیگری با مباشرت پزشک و سازمانهای درمانی شکل برمبنای یک احساس و سنت دیرین، مشخصترین مسئولیت خانواده در برابر زیست و رفاه فرزندان در تأمین خوراک و پوشاک، مسکن، بهداشت و تربیت خلاصه شده است. غذا و پوشاک و مسکن در چهارچوب تسهیلاتی که خانواده برای خود فراهم میکند تأمین میشود. در این سه زمینه فرزندان خانوادهها از امکاناتی که نیازهای دیگر اعضای خانواده را تأمین میکند خود به خود بهرهمند میشوند. بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پیشگیری ودرمان، یکی با مسئولیت و کوشش خانواده و دیگری با مباشرت پزشک و سازمانهای درمانی شکل میگیرد.
یکی دیگر از موارد، تربیت است که گرچه گروهها و عوامل اجتماعی زیادی بر تربیت (فرایند انتقال ارزشهای دینی) تأثیر میگذارند، غالباً خانواده در این زمینه به منزله با نفوذترین عامل به شمار میرود. در خانواده است که کودک نخستین چشمانداز را از جهان پیرامون میآموزد و احساس وجود میکند. در خانواده است که کودک با آداب و رسوم ملی، مراسم دینی، وظایف فردی و حدود و اختیارات و مسئولیتها پی میبرد (پارسا، 1368). با توجه به نقش سرنوشت ساز تربیت خانوادگی در رشد و تعالی فرزندان است که بحث حقوق کودکان در اسلام مطرح میشود تا به خانوادهها تذکر داده شود که کودکان دارای حقوقی هستند و باید در رفع نیازهای آنان کوشید. از جمله حقوق کودکان که بر عهده خانوادههاست تأمین سعادت دنیایی و آخرتی آنان است که این امر میسر نمیشود مگر از راه انتقال مفاهیم دینی. آیات و روایات فراوانی متذکر این معنی شده در عین حال در سیره عملی پیامبر (ص) و ائمه (ع) جلوههای فراوانی از این موارد را مشاهده میکنیم (شاکری نیا، 1380).
بر اساس آیات و روایات اسلامی، سرپرست خانواده، اعم از پدر و مادر و یا افراد دیگر، نسبت به تربیت دینی فرزندان و دیگر زیر دستان خود، مسؤولیت سنگینی دارد. به همین دلیل، خدای متعال در این زمینه، خطاب به مؤمنان از پیامدهای اخروی آن خبر داده، به آنان هشدار میدهد: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها است، نگهدارید.» (تحریم: 6) نگه داری خویشتن از طریق ترک معاصی و تسلیم نشدن در برابر شهوات سرکش میسور است، نگه داری خانواده نیز به وسیله تعلیم و تربیت درست و فراهم ساختن محیط پاک و به دور از هرگونه آلودگی فکری و عملی حاصل میشود (15) .
حضرت محمد (ص) در پاسخ به سؤالی در این زمینه، که چگونه انسان میتواند اهل و فرزندانش را از آتش (اعم از آتش دنیا و آخرت) نجات دهد; فرمودند: آنها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهی کرده باز دارید. اگر از شما پذیرفتند آنان را از آتش جهنم حفظ کردهاید و اگر قبول نکردند به وظیفه خود عمل نمودهاید (16) .
از اینگونه آیات و روایات در زمینه تربیت دینی خانواده فراوان است و از آنها به روشنی استفاده میشود که والدین و به خصوص پدر، به عنوان سرپرست خانواده، وظیفه مهمی در زمینه مسائل دینی فرزندان و دیگر اعضای خانواده بر عهده دارد. از این رو، انجام این مهم با استفاده از شیوههای جدید تربیتی در قالب امر به معروف و نهی از منکر در میان افراد خانواده، بر همه پدران و مادران لازم است. توجه دقیق و جدی والدین به تربیت دینی فرزندان در محیط خانه و سرمایه گذاری لازم در این زمینه، آثار مهم تربیتی از لحاظ فردی و اجتماعی بر کودک به جای خواهد گذاشت.
جنبههای فردی و اجتماعی تربیت دینی
جنبه فردی: به لحاظ فردی، میتوان با تربیت درست کودک فردی صالح و دارای ایمان و اخلاق اسلامی ساخت; زیرا شخصیت انسان غالباً از همان سالهای اولیه زندگی در محیط خانواده شکل میگیرد. گرایشها، نگرشها، افکار، عادات و رفتار انسان از خانه آغاز و با عوامل موجود در محیط تکمیل و تقویت میشود. آنچه را کودک از آغوش خانواده دریافت میدارد در طول زندگی همراه دارد و در شرایط گوناگون زندگی، تحت تأثیر آن قرار میگیرد. افراد صالح و رهبران دینی عموماً از خانوادههای پاک و متدین پرورش یافته و ارزشهای دینی را از آن جا فرا گرفتهاند. بر این اساس، تربیت دینی از نظر فردی، ارتباط انسان را با خدا محکم میکند و زمینه خدمت به اسلام و مردم را در نهاد او فراهم میسازد.
جنبه اجتماعی: تربیت دینی خانواده از نظر اجتماعی نیز آثار قابل توجهی دارد; زیرا جامعه از واحدهای کوچکی به نام «خانواده» تشکیل شده و اگر این واحدها اصلاح گردد مسلماً جامعه اصلاح میشود. خانوادهها به عنوان هسته اصلی جامعه، در اصلاح و یا افساد آن نقش اساسی دارند; زیرا کودکان امروز، که در آغوش خانواده پرورش مییابند، مربیان، مجریان و قانون گذاران آینده خواهند بود. اگر نسل امروز با برنامههای درست دینی و اخلاقی تربیت یابند، اجتماع آینده به یقین، صالح و تکامل یافته خواهد بود بدین روی، پدران و مادران مسؤولیت بزرگی در برابر جامعه دارند و باید در انجام آن سعی و تلاش فراوان نمایند(17) .
اگر پدران و مادران در زمینه تربیت دینی به وظیفه خود عمل نمایند و فرزندان صالحی تحویل جامعه دهند، گذشته از آثار فردی و اجتماعی، به پاداشهای بزرگ الهی نائل میشوند. در زمینه پاداش اخروی اینگونه پدران و مادران روایات فروانی دراختیار است; از جمله رسول اکرم (ص) فرمودند: «هر کس دختری داشته باشد و او را نیکو ادب بیاموزد و در تعلیم و تربیتش کوشش نماید و اسباب رفاه و آسایش و زمینه تربیت دینی او را فراهم سازد، آن دختر او را از آتش دوزخ نجات میدهد.» (18) در روایت دیگری آمده است: «وجبت له الجنة»; (19) بهشت برایش واجب میشود.
ضرورت توجه پدران و مادران به تربیت دینی فرزندان از روایات متعددی استفاده میشود که باید به آن اهمیت داد. بسیاری از مشکلات جوامع کنونی در اثر بی توجهی خانوادهها به تربیت صحیح فرزندان، اعم از دختر و پسر، است; جوانان بی بندوباری که در خیابانها، کوچهها و محلهها دست به اعمال خلاف میزنند و جامعه را آلوده میسازند از خانوادههای بی مسؤولیت وارد جامعه میشوند.
شیوههای تربیت دینی خانواده
تربیت دینی در محیط خانواده دارای دو شیوه اساسی کلامی و نمادین است که هر یک در تربیت کودک نقش اساسی دارد. به طور خلاصه، به آنها اشاره میشود:
الف. شیوه کلامی: منظور از شیوه کلامی (دستوری - بیانی) امر و نهیهای والدین و دیگر اعضای خانواده است که نسبت به بایدها و نبایدهای دینی کودک صورت میگیرد; یعنی: به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احکام و کارهای دینی به کودک دستور میدهند «شیوه» کلامی تربیت گفته میشود. این نوع تربیت به نوبه خود، در رشد و شکوفایی حس دینی کودک تأثیر فراوان دارد; زیرا کودک در دوره کودکی وابستگی کامل به والدین دارد و با دید مثبت به آنها مینگرد و هر چه از آنان دریافت کند، میپذیرد. گفتارهای والدین، اعم از دستوری و غیر دستوری، حتی سخنان معمولی آنها در شکل گیری رفتار و افکار کودک مؤثر است و چه بسیار سخنان نامناسب و احیاناً دروغها، سرزنشها و تهدیدهایی که در محیط خانه جریان مییابد در روح کودک اثر منفی میگذارد. بر این اساس، پدر و مادر لازم است در گفتار و دستورات خود به کودک، دقت نمایند تا عامل بدآموزی فرزندانشان نگردد.
ب. شیوه نمادین (عملی): به آنچه کودک از اعمال و رفتار والدین و دیگر افراد خانواده یاد میگیرد بدون این که دعوتی از او شده باشد، «شیوه نمادین (عملی)» تربیت گفته میشود. اینگونه یادگیری و تربیت به صورت پنهان صورت میگیرد و در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر بوده و در عین حال، دارای دامنه گستردهای است.
اساساً یکی از شیوههای تربیتی انبیا: تربیت از راه عمل بوده و برای تربیت دینی مردم از آن استفاده میکردهاند; یعنی: پیش از آن که به مردم دستوری بدهند، خود به آن عمل مینمودند و برای مردم الگو قرار میگرفتند. بیشتر مردم و به ویژه کودکان، از رفتار ظاهری دیگران تقلید میکنند و یا پس از مشاهده رفتار آنها دست کم، زمینه تربیت کلامی برایشان فراهم میشود. بر این اساس، حضرت ابراهیم (ع) برای هدایت بت پرستان از شیوه غیر کلامی و عملی استفاده مینمود و به جای موعظه و نصیحت با شکستن بتها به آنها نشان داد که چنان معبودهایی بی روح نفع و ضرری به حالشان ندارد و وقتی بت پرستان او را مورد بازپرسی و تهدید قرار دادند، برای او زمینه تربیت کلامی فراهم شد و با بیان قوی و استدلال منطقی به سؤالات بت پرستان پاسخ داد و وجدان ختفه آنها را بیدار ساخت. در اثر گفتار منطقی و بیان شیوای حضرت ابراهیم (ع)، فطرت توحیدی بسیاری از بت پرستان از پشت پردههای جهل و تعصب ظاهر گشت و گروهی از آنها به دین توحیدی گرویدند (20) .
پیامبر گرامی (ص) نیز در موارد متعددی، مانند تعلیم نماز و حج، از این شیوه استفاده کردند و فرمودند: «صلوا کما رایتمونی اصلی»(21) ; نماز بگزارید، آن گونه که میبینید من نماز میگزارم.
استفاده از شیوه غیر کلامی و عملی در تربیت دینی کودک نیز بسیار مؤثر است و باید در این زمینه، از آن بهره گرفت. دوره کودکی دوره وابستگی و اعتماد کامل کودک به والدین است و میزان تأثیرپذیری او از پدر و مادر بسیار عمیق و پابرجاست. از این رو برای تربیت دینی کودک فرصت مناسبی است. بیشترین ارتباط کودک در این دوره با والدین است و ارتباط در تمامی ابعاد پنهان و آشکار و کلامی و غیر کلامی آن زمینه ساز رشد و تحول کودک در جنبههای روحی و بدنی است. تنها الگوی مورد اعتماد کودک در این دوره، پدر و مادر است و تا آن جا که بتواند، خود را بر اساس رفتارهای آنان منطبق میسازد (22) .
چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حساس از تمام صحنههای زندگی خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضای آن، فیلم برداری میکند. از لبخندها، زمزمهها و نوازشهای والدین درس خوش بینی، امیدواری، اعتماد و محبت میآموزد و به عکس، از تندیها، بد رفتاریها و عصبانیتهای آنها درس تندی و بداخلاقی میگیرد. معمولاً کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بی نظمی، امانت داری یا خیانت، راست گویی یا دروغ گویی، خیرخواهی یا بدخواهی را در محیط خانه فرا میگیرد. اگر پدر و مادر به دستورات دینی اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند، بدون شک، بر ابعاد روحی و دینی کودک تأثیر میگذارند (23) . به همین دلیل، کودک سه یا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدین به نماز ترغیب میشود و مانند آنان به رکوع و سجده میرود. فرزندان کوچکی که همراه پدر و مادر به مساجد و حسینیهها رفته در مجالس عزاداری امام حسین (ع) شرکت مینمایند و مانند پدر و مادر خود را به حالت گریه در میآورند، همه حاکی از تأثیر عملکرد والدین بر رفتار دینی فرزندان است. اظهار اینگونه رفتارها از کودک ناشی از تأثیر عمیق رفتار والدین بر جسم و روح اوست که غالباً تبدیل به ملکه میشود و تا پایان عمر در او باقی میماند.
از میان اعضای خانواده، مادر نقش بیشتری در تربیت کودک دارد; چرا که او نخستین کسی است که رابطهای مستقیم با کودک دارد، نیازهای او را تأمین میکند و به خواستههایش پاسخ میگوید. از این رو، کودک از عواطف، احساسات، نگرشها و اندیشههای مادر بیشتر متأثر میشود و بر این اساس، وظیفه مادر در قبال تربیت دینی کودک سنگینتر است.
عوامل مؤثر در تربیت دینی خانواده
تغذیه: هر چند از دیدگاه اسلامی، حقیقت انسان جنبه روحانی و معنوی اوست و هدف اصلی تربیت نیز پرورش حس دینی و رسیدن آنان به کمالات معنوی میباشد، ولی با وجود این، جنبه جسمانی او را نمیتوان نادیده گرفت; زیرا جسم و روح رابطه متقابل با هم دارند و هر کدام بر دیگری تأثیر میگذارند. بنابراین، عوامل مؤثر در تربیت نیروی جسمی انسان بر جنبه روحی او نیز مؤثر است و بدین دلیل، باید به آن، توجه کرد. از جمله عوامل مؤثر بر جسم انسان، تغذیه، نوع غذا و کیفیت آن است که به لحاظ تاثیرگذاری بر نگرش، گرایش و عملکرد او باید مورد بررسی قرار گیرد.
به نظر روان شناسان، «سلامت بدن بیش از هر چیز، به چگونگی غذای شخص مربوط است و حالات روانی و روحی نیز همواره از حالات بدنی متأثر میشود و بدین ترتیب، چگونگی تغذیه در رشد ذهنی و بدنی انسان اثر میکند.» (24) امروزه از نظر علمی ثابت شده است که تغذیه سالم مادران پس از انعقاد نطفه، در دوره بارداری، در تکامل جسمانی و روحانی کودک تأثیر فراوان دارد. به همین دلیل، مادران در این دوره، از مصرف برخی داروها و مواد الکلی که ممکن است موجب بروز اختلالات عصبی و روانی کودک گردد، نهی شدهاند.
در مورد تأثیر غذا بر اعمال و رفتار انسان در دورههای گوناگون زندگی، روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار: رسیده که به برخی آنها اشاره میشود:
حضرت محمد (ص) درباره تأثیر غذا و کیفیت آن بر اعمال عبادی و دعاهای انسان فرمودند: «هر کس به اندازه یک لقمه حرام بخورد، چهل شب و روز نمازش قبول نمیشود و دعایش به اجابت نمیرسد و هر گوشتی که از حرام رشد کرده باشد سزاوار آتش دوزخ است.» (25)
در روایت دیگری از رسول اکرم (ص) در این زمنیه، آمده است: «بدنی که از طریق حرام تغذیه کرده باشد داخل بهشت نمیشود.» (26)
در زمینه تأثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی انسان، جای انکار نیست. از این رو، دین اسلام برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن نسبت به تغذیه مادران و فرزندان، توصیههای فراوانی نموده که اگر به خوبی اجرا شود، مسلماً مشکلات تربیتی پدید نمیآید. امروزه بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی در اثر غذاهایی است که به نحوی از راه حرام به دست آمده و در خانوادهها به مصرف میرسد. کودکانی که با غذای حرام تغذیه شوند و دوره حساس کودکی را به همین صورت سپری نمایند، فطرت دینی خود را از دست میدهند و به هر خلافی دست میزنند. دلیل بر این مطلب کلامی است از امام حسین (ع) که در روز عاشورا پس از ناامیدی از هدایت لشگریان عمر سعد خطاب به آنان فرمودند: «به تحقیق، شکمهای شما از حرام پر شده است» (27) ; یعنی: گوشت و پوست شما از حرام پرورش یافته و قابل هدایت و اصلاح نیستید و حتی کلام امام معصوم (ع) بر شما تاثیری ندارد.
در این زمینه، رسول خدا (ص) نسبت به زنان باردار میفرمودند: «زنان باردار را در آخرین ماههای حاملگی خرما بخورانید تا فرزندان شما بردبار و متقی شوند» (28) طبق این روایت، خوردن خرما در دوره بارداری توسط مادر، به تربیت دینی کودک کمک میکند و او را متدین و با تقوا بار میآورد.
نخستین غذایی که پس از تولد، کودک از آن تغذیه میکند شیر مادر است. شیر مادر از جنبههای گوناگون بر کودک تأثیر میگذارد و آنچه مهم است تاثیرات روحی آن است. نسبت به تغذیه از شیر مادر و چگونگی آن دستوراتی از ائمه معصوم: رسیده که قابل توجه است:
حضرت علی (ع) فرمودند: «چیزی برای کودک سودمندتر و پربرکتتر از شیر مادر نیست.» (29) در مورد انتخاب دایه نیز فرمودند: در انتخاب دایه چنان تلاش و دقت کنید که در ازدواج دقت مینمایید; زیرا شیر طبیعت کودک را دگرگون میسازد، (30) و نیز فرمودند: «از شیر زنهای زانیه و دیوانه به فرزندانتان ندهید; زیرا شیر در اخلاق کودک سرایت میکند.» (31)
از مجموع روایات، برمی آید که تغذیه حلال و مطلوب، اعم از شیر مادر و غذا، در دوره کودکی بر تربیت دینی کودک تأثیر فراوان دارد. از این رو بر پدران و مادران لازم است به این دستورات معصومین: توجه کنند و از غذاهای حلال استفاده نمایند تا فرزندانی صالح و مفید، هم برای خودشان و هم برای جامعه تربیت کنند. شخصیتهای بزرگ دینی و اسلامی در آغوش پدران و مادران مؤمن و متدین پرورش یافتهاند که منشأ خیرات و برکات قرار گرفتهاند. درباره شیخ انصاری; نقل شده است که مادرش هیچ گاه بدون طهارت، به ایشان شیر نداد. مرحوم شیخ انصاری در اثر این مراقبتها و تربیت درست خانوداگی به مقامی رسید که جهان اسلام و حوزههای علمیه شیعه تاکنون مدیون خدمات علمی و فرهنگی اوست.
دستورات والدین: نهاد خانواده یک نظام کوچک اجتماعی است که اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونی با هم دارند، ولی آنچه بیش از همه مؤثر به نظر میرسد ارتباط کلامی است; زیرا بایدها و نبایدهای دینی و دیگر معارف اسلامی معمولاً در قالب گفت وگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا میشود. دستورات والدین نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و آنها میتوانند با ارائه رهنمودهای درست به فرزند خود، پایههای فکری او را به شکل کاملاً مطلوب بنیان نهند. در این زمینه، نکات چندی به نظر میرسد که ذیلاً بدانها اشاره میشود:
الف - درست بودن دستورات والدین: از عوامل مؤثر در شکل گیری نظام فکری و دینی کودک، امر و نهیهای پدر و مادر و دیگر کسانی است که به او آموزش دینی میدهند. کودک تمامی فرمانهایی را که از ناحیه والدین و دیگر مربیان سبت به او صادر میشود، درست میپندارد و به آنها عمل میکند. یکی از شروط تربیت درست کودک و به خصوص تربیت دینی او، درست بودن فرمانهایی است که به وی داده میشود. اگر دستورات والدین به کودک در زمینه احکام و معارف دینی صحیح و آگاهانه باشد در تمام زندگی مشکل دینی نخواهد داشت; زیرا یادگیری در دوره کودکی بسیار پایدار و بادوام است و آنچه کودک در این دوره فرامی گیرد تا پایان زندگی از آن متأثر میشود. بنابراین، لازم است خود والدین نخست آشنایی کامل با احکام و مسائل دینی پیدا کنند، سپس آنها را به صورت درست به فرزندانشان منتقل نمایند. متاسفانه بسیاری از پدران و مادران با مسائل دینی آشنایی کافی ندارند و در این زمینه، مطالبی را به فرزندان ارائه میدهند که در واقع، خلاف احکام دینی است. آموزشهای غلط والدین در محیط خانه موجب برداشتهای نادرست کودک از دین میشود که از پیامدهای سوء آن انحراف فکری فرزندان است. گناه و کیفر اینگونه آموزشهای نادرست بر عهده والدین است که در عالم پس از مرگ مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت.
درباب امر به معروف و نهی از منکر، آیات و روایات متعددی بر اهمیت این دو فرضیه الهی دلالت دارد و همه مسلمانان را به انجام آن دعوت میکند. اما یکی از شروط اجرای این فرضیه بزرگ شناخت «معروف» و «منکر» است که مجری امر به معروف و نهی از منکر باید بداند معروف و منکر یعنی چه، وگرنه ممکن است به صورت وارونه (معروف را منکر و منکر را معروف) معرفی کند (32) . از جمله جاهایی که این وظیفه عمومی باید اجرا شود، محیط خانواده است و این، شناخت پدران و مادران را از معروفها و منکرهای دینی میطلبد. در نتیجه، درست بودن دستورات پدر و مادر نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و بر این اساس، وظیفه والدین بسیار سنگین است و باید سعی کنند مسائل دینی را با شناخت کافی و به صورت صحیح، به فرزندان یاد دهند.
ب - هماهنگ بودن دستورات والدین: از دیگر عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگی مربیان و به خصوص پدر و مادر در تربیت فرزندان، اعم از تربیت کلامی و غیر کلامی، است; یعنی: اگر پدر کاری را بد بداند و کودک را از انجام آن باز دارد، مادر نیز آن کار را بد بداند و فرزند را از ارتکاب به آن نهی کند. اگر دستورات والدین به کودک، هماهنگ نباشد و کودک گفتارهای ضد و نقیض از آنها بشنود، دچار سرگردانی میشود و نمیتواند راه درست را انتخاب کند. اینگونه کودکان همیشه سعی میکنند تا در برابر ارتکاب خلاف راه فراری برای خود جستجو نماید (33) . اما اگر والدین به صورت هماهنگ، بایدها و نبایدهای دینی را به کودک ارائه دهند و از او رعایت آنها را بخواهند، کودک تحت تأثیر فرمانهای آنان، خود را ملزم به رعایت ارزشهای صحیح میداند. به عنوان مثال، اگر پدر در محیط خانه نسبت به حجاب دختر اهمیت قائل شود و به رعایت آن امر نماید، مادر نیز رعایت حجاب را از دختر بخواهد، معلم هم بر این موضوع تاکید ورزد، آن دختر مسلماً خود را موظف به رعایت آن میداند.
بر این اساس، مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلمان، باید به این مهم توجه کنند و در ارائه ارزشها و معارف دینی به کودکان، هماهنگ عمل نمایند، وگرنه ممکن است کودک در اثر اختلاف عملکرد و بینش مربیان دچار تضاد در یادگیری گردد و به اضطراب و بی اعتمادی گرفتار شود (34) . هرگونه دستور ناهماهنگ در محیط خانه نسبت به ارزشهای دینی موجب تزلزل در باورها و نظام ارزشی کودک میشود و در نتیجه کودک قادر به تصمیم گیری و نشان دادن واکنش مناسب در برابر حوادث نخواهد بود.
ج - قابل فهم بودن دستورات والدین: یکی از شروط لازم برای تأثیر امر و نهی والدین در محیط خانه، قابل فهم بودن آن برای کودک است. پدر و مادر باید با توجه به آمادگی ذهنی و ادراکی کودک به او دستور دهند. اساساً شیوه تعلیمات انبیا: در تبلیغ دین به مردم این بوده که با هر کس به قدر استعداد و سطح درک و فهمش سخن میگفتند. به همین دلیل، پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «ما گروه پیامبران مأمور شدهایم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.» (35) این روش در سیره ائمه معصوم (ع) نیز وجود داشته و نحوه برخورد و گفت وگوی آنان با توجه به تفاوت سطح فکری و علمی افراد متفاوت بوده است. بر این اساس، امام صادق (ع) در زمینه مسائل اعتقادی و اثبات صانع با کسی که از اهل علم بود، از روش پیچیده فلسفی استفاده کردند، ولی با دیگری که سطح فکری پایینتری داشت، برای اثبات امامت و رهبری، مثال ساده چوپان و گله را مطرح نمودند (36) . این شیوه به لحاظ تربیتی، اهمیت فراوان دارد و بهره گیری مربیان از این روش و توجه پدر و مادر به آن ضروری است.
این شیوه تربیتی را از قرآن مجید نیز میتوان استفاده کرد. خدای متعال به پیامبرش (ص) دستور میدهد که در برخورد با مردم با توجه به خصوصیات آنان، از سه روش استفاده کن: با یک دسته از مردم که اهل فکرند، با حکمت و استدلال، با گروه دیگر، با موعظه و نصیحت و با عدهای که اهل عناد و لجاجتاند با جدال احسن برخورد نما (37) . پیامبر گرامی (ص) نیز بر اساس دستور الهی، متناسب با میزان عقل و درک مخاطب با او سخن میگفتند و هیچ گاه از این روش عدول نکردند.
امروزه روان شناسان و کارشناسان امور تربیتی نیز به این نتیجه رسیدهاند و مساله رعایت تفاوتهای فردی را مطرح میکنند; یعنی: هر کس خصوصیات منحصر به فردی دارد که باید به آن توجه نمود، به ویژه در دوره کودکی، رعایت این تفاوتها در تربیت کودک نقش اساسی دارد. تفاوت در استعداد و میزان درک و فهم مطالب از محورهای مهم تفاوت فردی است که باید در محیط خانه به وسیله والدین رعایت گردد.
3- مطابقت گفتار و رفتار والدین: یکی دیگر از عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگ بودن علم و عمل مربی است; یعنی: آنچه مربی از کودک میخواهد و به انجام آن دستور میدهد، پیش از هر چیز، خود عامل به آن باشد. انطباق علم و عمل در محیط خانه، که فضای شکل گیری منشها و باورهای دینی و اخلاقی کودک است، اهمیت فراوان دارد. پدر و مادر، که نقش اساسی در تربیت و به خصوص تربیت دینی، کودک دارند، موظفاند هر گاه کاری را از کودک میخواهند، خود نیز به آن بها داده، عمل نمایند. پدر و مادر به عنوان الگوی تربیتی برای فرزند، خودشان باید پاک، متدین و عامل به دستورات الهی باشند تا بتوانند فرزندان پاک و صالحی تحویل جامعه دهند، وگرنه چراغی که خاموش و فاقد نور است، نمیتواند به دیگران نور ببخشد.
درباره مطابقت گفتار و رفتار واهمیت دادن به عمل، روایات متعددی از معصومان: رسیده است; از جمله، در این باره، امام صادق (ع) فرمودند: «مردم را با اعمال خود به خوبیها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید» (38) ; یعنی: آنچه را با زبان خوب یا بد می دانید در عمل هم مورد توجه قرار دهید.
گذشته از گفتار، سیره معصومان: نیز نشان میدهد که آنچه را آنان از دیگران میخواستند، پیش از همه، خود بدان عمل میکردند. به عنوان نمونه، فاطمه زهرا (س) ضمن هدایت فرزندان به انجام فرایض دینی، خود ارزش واقعی آن را عملاً به آنان نشان میدادند. در همین زمینه، از امام حسن مجتبی (ع) نقل شده است: «در یکی از شبهای جمعه، دیدم مادرم، زهرا (ع)، تا صبح نماز خواند و برای تک تک همسایهها دعا نمود ولی برای خود و اهل خانه دعایی نکرد. پرسیدم: چرا این همه برای دیگران دعا کردی و برای خودت دعا نکردی؟ فرمود: یا بنی، الجار ثم الدار; فرزندم، اول همسایه، بعد اهل خانه.» (39)
از این روایت، استفاده میشود که شیوه حضرت زهرا (س) در تربیت فرزند، تلفیق میان علم و عمل بوده و فرزندان ایشان نیز با الهام از رفتار مادر، چنان تربیت یافتند که هر کدام به عنوان یک مربی بزرگ، مسلمانان را هدایت کردند و اگر آنها نبودند امروز چیزی به نام اسلام وجود نداشت.
از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار والدین در محیط خانه روشن گردید. پس لازم است پدر و مادر در برابر فرزندان، مراقب عملکرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسیبی به تربیت دینی کودک برسد.
تأیید رفتار نیک فرزند: عامل دیگری که در تربیت دینی کودک در محیط خانه بسیار مؤثر است تأیید رفتارهای مطلوب او به وسیله والدین است. کارهای درستی که از کودک مشاهده میشود - اگرچه غیر دینی و معمولی باشد - اگر با تأیید و تحسین والدین مواجه شود، تداوم مییابد. تأیید رفتار کودک از سوی والدین ممکن است به شیوههای زبانی یا عملی صورت گیرد که هر کدام به نوبه خود، در تکرار آن تأثیر فراوان دارد. اگرچه تأیید عملی از کارهای مثبت در تربیت او تأثیر دارد، ولی تأیید کلامی از او مانند گفتن «آفرین، بسیار خوب» بیشتر مؤثر است; زیرا کودک در دوره کودکی، برای جلب توجه والدین به خود، به دستورات آنان بیشتر عمل میکند(40) .
اساساً یکی از شیوههای تربیتی قرآن مجید ایجاد انگیزه و رغبت در افراد صالح و برقراری موازنه میان عمل و پاداش است. عوامل ایجاد انگیزه در قرآن متعدد است; گاه از طریق وعده پاداش فراوان و چندین برابر عمل، فرد را به انجام کار نیک تحریک میکند. گاه از طریق تعلیمات عمیق دینی و اسلامی انسان را چنان صالح و متقی بار میآورد که خود به دنبال کارهای با ارزش میرود و جز به کسب رضایت خدا نمیاندیشد.
در زمینه پاداشهای اخروی اعمال نیک انسان، لسان آیات متفاوت است. برخی آیات می گویند: «هر که عمل نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش میگیرد» (41) ، برخی دیگر از آیات تعبیر «اضعافا کثیرة» (رم: 30) دارد; یعنی: چندین برابر، برخی نیز پاداش هفتصد برابر و بی حساب را ذکر میکنند. این تفاوتها در میزان پاداش الهی بیان گر آن است که اجر و جزای اعمال بر اساس درجه اخلاص و نیت انسان تعیین میشود; یعنی: هر اندازه کیفیت اعمال بالاتر باشد، پاداش بیشتر خواهد بود.
بر این اساس، تأیید و تشویق کارهای مطلوب به منظور ایجاد انگیزه در افراد از روشهایی است که از آیات و روایات استفاده میشود و نقش اساسی در تربیت دینی دارد. وظیفه مربیان و والدین است که در تربیت دینی کودکان و نوجوانان از این روش بهره گیرند. پدران و مادران به جای سخت گیری، تحمیل کارهای ناخواسته، تهدید و تنبیه کودک، به جاست از شیوه متعادل همراه با ابراز عواطف و تأیید و تشویق در تربیت فرزند استفاده کنند.
نقش تربیت دینی فرزندان در کاهش آسیب های اجتماعی
خانواده نخستین نهاد موثر در تربیت فرزندان است و اگر نقش آن کم رنگ شود نهادهایی مانند آموزش و پرورش و دانشگاهها نمیتوانند فرزندان را تربیت کنند. از آسیب های اجتماعی مهم در جامعه اعتیاد، خشونت و طلاق است که دین باوری و پرورش معنویت فرزندان با کمک مدارس با برگزاری دوره های آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی، خودمراقبتی و راهبردهای تنظیم هیجان می تواند نقش مهمی در کاهش آسیب ها داشته باشد.
با افزایش سطح مهارت های زندگی در بین زوج ها هم اکنون شاهد کاهش و توقف روند طلاق در استان بوده که باید دوره های آموزشی مربوط به این زمینه را گسترش داد. به گفته وی، در خصوص ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نیز با الگوسازی و معرفی نمونه های برتر و مدل های اسلامی و ایرانی سعی کرده ایم جوانان را در انتخاب نوع پوشش راهنمایی کنیم.
برخی رسانه ها و فضای مجازی در آسیب رسانی به روابط خانواده ها و کم رنگ شدن اعتماد اعضا به یکدیگر نقش موثری داشتند. بطوری که از معضلات امروزی خانواده ها، عدم پایبندی به حریم خانواده و متعهد بود زن و شوهر و کاهش صمیمیت بین آنها و فرزندان به علت تغییر سبک زندگی و کمرنگ شدن اعتقادات و ارزشها،گسترش مادیگرایی به علت استفاده بیرویه و نادرست از برخی رسانه های شبهه افکن و فضای مجازی افسار گسخته است.
توصیه های بهداشت روان به والدین:
- والدین باید فضای خانه را شاداب و با نشاط کنند چرا که محیط سرد و طرد کننده، چهره خشک و خشن و بدون محبت، روابط غیر دوستانه ، مقایسه فرزندان با دیگران و تبعیض ، اهانت، تحقیر و کنترل های مستقیم به شخصیت فرزندان ضربه می زند جلوگیری شود. زیرا فضای نامطلوب و متشنج سبب اضطراب های عاطفی فرزندان گردد و زمینه بی اعتمادی ، پنهان کاری و تسلیم در قبال کلیه رفتارهای فرزندان ، زمینه ساز گستاخی و انحراف آنان خواهد شد .
- همسالان نقش تعیین کننده ای در نوع رفتار نوجوانان دارند، برای این که نوجوانان بتوانند با پیشنهادات نادرست همسالان مخالفت کنند و مطابق با ارزشهای جامعه رفتار نمایند. باید در خانواده مهارت های " نه گفتن " را یاد بگیرند تا چنان چه در چنین شرایط مشابهی قرار گرفتند به راحتی و بدون هیچ گونه تعارفی" نه " گویند .
- گوش دادن به صحبتهای فرزندان ، راه ورود به قلب فرزندان است و کمک شایانی به تحکیم ارتباط بین والدین و فرزندان و افزایش حسن مسئولیت و سهیم شدن آن ها در تصمیم گیری های خانوادگی خواهد کرد . چنانچه فرزندان به این نتیجه برسند که والدین آنان وقتی خسته به منزل می آیند . به حرف شان گوش می دهند بدین تربیت زمینه برقراری ارتباط خطرناک با افراد نامناسب فراهم و شرایط گرایش فرزندان به رفتارهای پرخطر مانند اعتیاد و . . مهیا می شود.
برخی از پیامدهای تربیت دینی در خانواده:
در عصر حاضر در کشورهای غربی وکشورهایی که به تعالیم دینی و اخلاقی اهمیت نمیدهند، بسیاری از نابهنجاریها و کجرویهای اجتماعی به وسیله جوانان انجام میشود؛ مانند قتل، خودکشی، اعتیاد، سرقت، تجاوز و فحشا و... و برای کاهش آنها هرساله سرمایههای کلانی صرف میشود که نتیجه زیادی دربرندارد و روز به روز دامنه آنها گسترش مییابد. ولی اگر دراین باره به نقش دین در جامعه اهمیت دهند و جوانان تربیت دینی شوند، هم میزان جرائم کاهش مییابد، هم جامعه امن و سالم میگردد و هم به این همه پلیس و زندان و مراکز قضایی نیازی نیست.
بنابراین پرورش استعداد دینی جوانان بسیار با اهمیت و اساسی است و نباید از آن غافل شد و در این رأستا به سرمایهگذاری و برنامهریزی نیاز است تا نسلی با ایمان، سالم، وظیفهشناس، درستکار، امین، فداکار، شجاع و هدفدار داشته باشیم تا انشاءالله جامعهای اسلامی و ایدهآل به وجود آید
آموزش صحیح و عمیق آموزه های دینی در فرزندان موجب می شود که آنها در سختی ها و مصائب زندگی که جزء لاینفک زندگی هر فرد می باشد ، به پناهگاهی پناه ببرند که در آن به سوی امیدواری باز شده است و به سمت ناامیدی بسته است .
- دین با تدارک زمینه ای که در آن زمینه فرد خودش را با ارزش تصور می کند عزت نفس نسبتا پایداری را در فرد ایجاد می کند که این عزت نفس بالا موجب پیشرفت فرد در همه زمینه های فردی، اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی می شود .
- افراد مذهبی قادر هستند وقایع را به صورت مثبت ارزیابی و تفسیر کنند و این امر به خصوص در بهبود روابط بین اعضای خانواده بسیار مؤثر واقع می شود .
- شرکت در مراسم مذهبی می تواند عامل مؤثری در کاهش استرس و اضطراب های روزمره در بین اعضای خانواده باشد . - در خانواده هایی که بیشتر به مناسک مذهبی اهمیت می دهند آینده نگری، امیدواری و سلامت روانی بیشتری به چشم می خورد .
-احتمال گرایش به رفتارهای ضد اجتماعی و ضداخلاقی در خانواده های پایبند به مذهب کمتر وجود دارد .
جمع بندی
بر اساس آنچه گفته شد، روشن گردید که در نهاد هر انسانی، حس دینی و میل به خداجویی وجود دارد. در قرآن کریم، از این گرایش ذاتی به «فطرت الله» (بقره: 245) تعبیر شده که از آغاز زندگی، به تدریج نمایان میشود و در رشد و شکوفایی آن، تربیت نقش اساسی دارد. به همین دلیل، تربیت درست و هماهنگ در محیط خانه و مدرسه زمینه رشد و شکوفایی سریع آن را فراهم میسازد. استفاده از شیوههای مناسب تربیتی در محیط خانه و عرضه درست معارف دینی و مذهبی به کودک در تربیت دینی او تأثیر فراوان دارد. بنابراین بر پدران و مادران لازم است که تمام تلاش خود را نسبت به تربیت مطلوب دینی فرزندان خویش به کار گیرند; از جمله اقدامات تربیتی در جهت تحقق یافتن عوامل اصلی تربیت دینی خانواده فعالیتهای دینی و فرهنگی والدین است که به منظور تأمین شرایط مساعد تربیتی صورت میگیرد. به طور کلی، از نظر اسلام، تربیت یافته کسی است که در محور شناخت، ایمان و عمل به احکام کاملاً فعال باشد.
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص ،قومیت ها ،عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.