کد خبر: 57792

فلسفه آیین هایی که قبل از نوروز انجام می دهیم

با نزدیک شدن به نوروز همان‌طور که روز نو می‌شود، مردم هم سعی می‌کنند با خانه‌تکانی و جایگزین کردن ظرف‌های کهنه با نو، همه‌چیز را نو کنند. حتی مردم با شکستن کوزه کهنه و تکاندن فرش‌ها سعی می‌کنند، همه‌چیز را پاکیزه و نو کنند. امروزه مردم با شیوه دیگری از خانه‌تکانی به استقبال بهار می‌روند.غبارروبی و کوزه شکستن در آئین خانه‌تکانی پیام اندوه‌کشی، فقرزدایی، نظم و نظافت را دارد. گردگیری خانه و سفید کردن ظروف مسی از آئین‌های کهن ایرانی است. خانه‌تکانی و زدودن آلودگی و پلشتی‌ها از فضای خانه و کاشانه در آخر سال، مظهر و نمادی از بیرون کردن ارواح خبیث، ناپاک و فرسوده از محیط زیست و زدودن سیاهی، فقر، اندوه و آماده کردن فضای خانه در آستانه‌ی نوروز است.برخی پژوهشگران، خانه‌تکانی و آرایش محیط زندگی را از دستورات آئین زرتشت می‌دانند، زیرا فکر می‌کنند رابطه‌ای بین فروهرها، ارواح پاک و نیک با نامگذاری اولین ماه فصل بهار، یعنی فروردین وجود دارد، به گواهی بیشتر منابع حتی اوستا، فرود فروهرها در روزهای پایانی سال کهنه و چند روز نخست سال نو انجام می‌شود.

به گزارش بهداشت نیوز:

چرا خانه تکانی می کنیم؟

از دیگر رسوم کهن ایرانیان در نوروز، غبارروبی و گردگیری از در و دیوار خانه و اسباب آن بود. حتی در برخی روستاها برای زدودن غبار و خاک، در و دیوار خانه‌های خود را با دوغاب سفید می‌کردند تا همه‌جا نو شود. دور انداختن اشیای کهنه و فرسوده، شکستن کاسه‌ها و کوزه‌های سفالیِ کهنه نیز از دیگر کارهایی بود که مردم در این ایام انجام می‌دادند که امروزه ثابت شده است، شکستگی‌ها محل تجمع میکروب‌ها هستند. در حقیقت خانه‌تکانی نظافت و بهداشت فردی و بهداشت عمومی است.در زمان قدیم، ایرانیان بر این باور بودند که شیاطین، پلیدی و اهریمن در گوشه‌های تاریک دست‌نیافتنی، خانه می‌کنند و باید آن‌ها را بیرون کرد، از این رو برای زدودن آلودگی و سیاهی و بیرون کردن پلشتی‌ها از فضای خانه، گرد و غبار را از هر گوشه خانه پاک می‌کردند. در حقیقت، این همان میکروب‌هایی است که در این مکان به‌وجود می‌آید. پس بهداشت عمومی با خانه‌تکانی و بهداشت فردی با نظافت شخصی، حمام رفتن، پوشیدن لباس‌های نو و تمیز واصلاح سر و صورت و ناخن‌ها انجام می‌شد.از دیگر اعتقادات مردم در ایام، این بود که لباس‌های مختص بهار و تابستان را که در صندوق بود و همچنین لحاف، تشک،‌ ملحفه‌ها و … را در آفتاب پهن می‌کردند، چراکه می‌گفتند آفتاب شیطان‌کُش است که در واقع همان از بین بردن میکروب‌ها توسط نور خورشید است.یکی از جالب‌ترین آدابی که در گذشته بین اغلب شهرهای ایران مرسوم بود، آئین فرش‌تکانی بود. قبل از این‌که فرش‌ها را بشویند، با زدن چوب به آن، خاک فرش را خوب می‌گرفتند، سپس فرش‌ها را با آب می‌شستند. اگر خوب خاک‌گیری نمی‌شد، رنگ‌های فرش با هم درمی‌آمیخت. حتی در برخی شهرها از جمله تبریز و اطراف آن، معتقد بودند اگر یک فرش را شش یا هفت‌بار خاک‌گیری نکنید و بشویید، به صدا می‌افتد، یعنی وقتی این فرش‌ها را تا کنیم یا به‌صورت لوله جمع کنیم، صدا می‌دهد.یک شیمیست درباره این موضوع اظهار کرد: سیلیس‌های خاک با رنگ‌های غالب یعنی قرمز، قهوه‌ای و سرمه‌ای ترکیب می‌شود و در رنگ‌های مغلوب یعنی سفید، صورتی، آبی، اثر می‌گذارد. وقتی فرش قبل از شست‌وشو خاک‌گیری نشود، خاک‌ها  لابه‌لای الیاف باقی می‌ماند و هر بار که شسته می‌شود، یک لایه به لایه بعدی اضافه و سرانجام الیاف مانند یک بتون خشک و شکننده و موجب ایجاد صدا می‌شوند. این امر ممکن است به مرور موجب پوسیده شدن تکه‌ای از فرش شود. امروزه نیز به این موضوع اهمیت داده شده و در قالی‌شویی‌ها دستگاه مخصوصی برای خاک‌گیری فرش‌ها موجود است.مهم‌ترین پیام خانه‌تکانی بعد از بهداشت عمومی و فردی ایجاد اتحاد و همبستگی بین خانواده‌ها، دوستان و آشنایان در محله‌ها، روستاها و شهرها و حتی کشورهای همجوار است. در این ایام، تمام اهل خانواده با یکدیگر متحد و به خانه‌تکانی مشغول می‌شوند. همچنین همسایگان و دوستان همگی به تمیز کردن کوچه‌ها و جوی‌ها می‌پردازند. در روستاها همه با اتحاد و همدلی به لایروبی قنات، چشمه‌ها، نهرها و کاریزها می‌پرداختند و در نهرها عطر و گلاب می‌پاشیدند که به آن نوروز رودها می‌گفتند. در زمانی مشخص در تمام شهرها و حتی کشورهای همجوار قبل از نوروز همه با هم متحد می‌شدند و برای جشن نوروز به پاکسازی که جنبه مردمی و خودجوش دارد، می‌پردازند.پس خانه‌تکانی یک اتحاد ملی و رسم قدیمی است و هنوز هم مانند گذشته، در سراسر ایران میان مردم معمول است.

چرا برخی غذاها را شب عید می‌خوریم؟

سبزی‌پلو با کوکو یا ماهی و رشته‌پلو غذاهایی هستند که معمولا شب عید نوروز پخته می‌شوند. گذشتگان معتقد بودند، کوکو را به این دلیل می‌خورند تا به «کو … کو» نیفتند و چیز را گم نکنند. خوردن ماهی، فسفر مغز را تقویت می‌کند و موجب می‌شود فرد فعال و خوش‌فکر شود. از آنجا که در برخی شهرها ماهی نبود یا همه مردم توان خریدن ماهی نداشتند، خوردن سبزی کوکو را به جای ماهی توصیه می‌کردند.مردم معتقد بودند خوردن کوکو، بویژه با سبزی صحرایی، خاصیت نزدیک به ماهی دارد و زمانی که کوکو می‌خورند، فسفرهای مغز فعال و در نتیجه فرد فعال و خوش‌فکر می‌شود، چون هنگام فرا رسیدن عید جابه‌جایی و خانه‌تکانی انجام می‌شود، ممکن است اشیای مختلف در جاهای دیگر گذاشته شود، از این رو به «کو … کو» نمی‌افتد. این نیز از باورهای است که از قدیم گفته ‌می‌شد. مردم اغلب شهرهای ایران،‌ حتی کشورهای همجوار نیز اعتقاد دارند، سبزی بهار دارای خاصیت بیشتری نسبت به دیگر سبزی‌هاست، چون اولین محصول زمین است و بیشتر شهرها سبزی‌پلو، آش و کوکو و غذای سبزی‌دار دارند. در فصل‌های دیگر به‌جز بهار مثل تابستان و پاییز به کوکوسبزی، گردو و زرشک اضافه می‌کنند، چون فسفر دارد و مغز را فعال می‌کند.در نمایش‌های زنانه، نمایشی به نام «عمو سبزی‌فروش» است که به‌طور مستقیم به اهمیت و ارزش غذایی انواع سبزی‌ها اشاره می‌کند. به‌دلیل ارزش غذایی بالایی که سبزی دارد، سبزی‌فروش‌های دوره‌گرد به در خانه‌ها می‌رفتند تا هرطور هست، مردم سبز بخرند و بخورند، چون برای سلامتی بسیار مفید است. به همین دلیل، برخی افراد بر سفره هفت‌سین خود جدای از سبزه، سبزی خوردن با پنیر هم می‌گذارند.از دیگر رسوم، برخی شهرهای ایران پختن رشته‌پلو در روز عید است، یعنی همان روز که سال تحویل شد، اولین غذایی که می‌پزند، رشته‌پلو است و بر این باورند که رشته‌ی کار از دست‌شان در نمی‌رود. حتی برخی معتقدند عمر آن‌ها مانند رشته دراز می‌شود.

چرا قبل از نوروز سبزه سبز می‌کنند؟

با نزدیک شدن به نوروز، بساط سبزه‌فروشی‌ کنار خیابان‌ها پهن می‌شود، اما برخی مردم همچنان تمایل دارند خودشان به اصطلاح سبزه بکارند، به همین دلیل گندم، جو، ماش یا عدس را در خانه سبز می‌کنند. یکی از زیباترین و جذاب‌ترین رسم‌های نوروز که از روزگاران دور تا کنون در همه خانه‌ها مرسوم بوده، کاشتن سبزه عید است. گذشتگان، هر سال قبل از نوروز چند نوع سبزه می‌کاشتند و معتقد بودند این رسم شگون دارد، چون اول سال با سبزی و سرسبزی آغاز می‌شود. در یک کتاب قدیمی خواندم در دوران ساسانیان هنگامی که مردم برای دیدن پادشاه می‌رفتند و هدیه می‌گرفتند همه به محوطه باز کاخ می‌رفتند تا از دروازه ستون گلی که به نماد دوازده ماه سال برپا و روی هر ستون از غلات و حبوبات کاشته شده بود دیدن کنند. این پرسش برای من مطرح شد تا علت این کار را بیابم. به همین دلیل سراغ کتاب‌های دیگر رفتم، اما دلیل علمی آن را نیافتم. از این رو در کتاب‌های هواشناسی و آفات در کشاورزی به جست و جو پرداختم. اولین موضوعی را که در این‌باره راهگشایم شد در کتاب هواشناسی پیدا کردم که در آن نوشته بود، کلیه کاشتنی‌ها و نشاءها با آب و هوای همان سال نسبت مستقیم دارد. پس دریافتم مردم به این دلیل از ستون‌ها دیدن می‌کردند تا متناسب با رشد بهتر هر ستون آن را بکارند.شخصا از این موضوع نتیجه گرفتم به‌دلیل این‌که همه مردم در پایتخت زندگی نمی‌کردند و از آنجا که ایران دارای آب و هوای بسیار متنوع و متفاوت است پس هریک از مادران ما در هر شهر و دیار خود یک آزمایشگاه کوچک داشتند و انواع سبزه‌ها را می‌کاشتند تا با آب و هوای شهر و منطقه خود بسنجند که کدام یک بهتر رشد کرده در نتیجه همان را بکارند. مثلا کسانی که در تبریز زندگی می‌کردند، چون آن سال جو و لپه بهتر رشد می‌کرد، آن را می‌کاشتند یا در بندرعباس ماش و عدس بهتر پرورش می‌یافت.برای تایید این مطالب به سراغ فردی که دکتری آفات و کشاورزی دارد رفتم. ایشان بسیار خوب از ما استقبال کردند. در محوطه باز دانشگاه ظرف‌های کوچکی حدود ۳۰ در ۳۰ وجود داشت که در هر کدام یک نوع گیاه کاشته بودند، بعضی از آن‌ها را می‌شناختم. از آقای دکتر سوال کردم این سبزه‌ها چیست؟ فرمودند: این‌ها نمونه کشت‌هایی است که با آب و هوای امسال مشخص می‌شود تا کدام بهتر رشد کرده و کدام آفت دارد. گفتم ما این را از سه هزار سال پیش داشتیم یعنی مادران‌مان انواع و اقسام سبزه‌ها را می‌کاشتند. هر کدام بهتر سبز می‌شد آن را در همان سال می‌کاشتند مثلا امسال کاشت عدس کچل شده پس نکاریم. دکتر لبخندی زد و گفت: عجب به این فکر نکرده بودم. واقعا فرهنگ غنی‌ای داریم. آن‌ها در گذشته‌ی دور متوجه می‌شدند که مثلا امسال عدس آفت دارد و به قول شما کچل شده و نمی‌کاشتند و ما در این زمان توصیه می‌کنیم که عدس آفت دارد و نکارید. اگر هم می‌کارید این سم ضد آفت را بزنید. بنابراین من تایید پژوهشم را گرفتم.در سفرهایی که برای تحقیقات رفته بودم موضوع جالبی که در شهرهای استان لرستان یافتم این‌ بود که گاودانه می‌کاشتند. بعد از پژوهش‌های زیاد متوجه شدم برای این سبز می‌کنند تا بدانند امسال خوراک دام دارند یا خیر. در غیر این صورت، گیاه دیگری را بکارند.

 

فلسفه رونق گلکاری با نزدیک شدن به نوروز چیست؟

بازارهای گل با نزدیک شدن به روزهای آخر سال و فرا رسیدن به نوروز مثل بازارهای دیگر جنب و جوش خاصی می‌گیرند و حتی افرادی که تمایل به گل و گیاه ندارند، ترغیب می شوند چند شاخه گل هم که شده از گل فروشان خیابانی بخرند. زمانی معماری خانه‌ها مثل حالا نبود. در هر خانه‌ای حیاط و حوض آبی وجود داشت و برخی که شغل‌شان باغبانی بود با ابزار لازم این کار سوار دوچرخه‌ می‌شدند یا نهال‌ها و گل‌های فصل بهار را در یک گاری می‌گذاشتند و کوچه پس کوچه‌های شهر را می‌گشتند و با صدای بلند اهالی را متوجه حضورشان می‌کردند تا باغچه‌هایشان را به دست آنها بسپارند. اما امروز تقریبا این شغل از بین رفته است و بسیاری ترجیح می‌دهند با نزدیک شدن به روزهای آخر سال به بازارهای گل و گیاه سر بزنند.معتدل‌ترین روزهای سال، روزهای اول بهار است که با خودش پیام رویش، خرمی و برکت را به همراه دارد. هر کسی در نیم کره شمالی با رسیدن به اول بهار از اینکه گل به بازار می‌آید، سبزه سبز می‌شود، برف‌ها آب می‌شوند، دلخوش می‌شود. دلخوشی که دلیلش جان گرفتن دوباره زمین و گل و گیاهان هستند. مردم این مرز و بوم از دیرباز رسم داشتند در نوروز گل و گلدان پیشکش کنند و معتقد بودند هر گل و نهالی که کاشته می‌شود، خداوند فرشته‌ای را برای آن می‌گمارد. پس هر کس تلاش می‌کرد، فرشتگان بیشتری در خانه و باغ خود داشته باشد تا روح و روانش شاد و سرزنده باشد.بعضی تلاش می‌کردند که این فرشتگان در داخل خانه‌شان باشد و گلدان‌های گل را در خانه نگهداری می‌کردند و معتقد بودند آن گل و گیاه حرف‌های آن‌ها را می‌فهمد و توجه آن‌ها را پاسخ می‌دهد؛ زیرا آن فرشته رابطه آن‌ها را برقرار می‌کند. حتی در سنگواره‌های دوران هخامنشی می‌بینیم به پادشاه گل و گلدان را به عنوان هدیه نوروزی می‌دهند.امروزه هم این رسم خوب برقرار است، قبل از عید گل فروشی‌ها گل‌های بنفشه و تزئینی دیگر در جعبه‌ها می‌آورند و مردم آن‌ها را خریده و در باغچه‌های خود می‌کارند تا فضای خانه زیبا شود، حتی گلدان‌های کوچک مانند سنبل، لاله، شب بو و… را بر سر سفره هفت سین می‌گذارند.از گذشته رسم بوده، جدای گل، درختچه و نهال‌هایی در حیاط یا بیرون خانه بکارند. این رسم تا سیزدهم یا پانزدهم فروردین ماه ادامه داشت و در روز سیزدهم در دشت و صحرا هر خانواده یک نهال با دست فرزند خانه می‌کاشت و به او می‌گفتند این درخت توست؛ اما این درخت که می‌بینی من کاشته‌ام و این را هم پدرم که به آن تاب بسته‌ایم و بازی می‌کنیم. پس پدرانمان کاشتند ما بهره می‌بریم و بازی می‌کنیم، ما هم باید چنین کنیم. آن‌هایی که درخت میوه می‌کارند، ضرب‌المثل می‌گوید که دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما می‌کاریم دیگران بخورند.امسال نیز با نزدیک شدن به روزهای بهار و نوروز برخی در شبکه‌های اجتماعی به مردم اطلاع رسانی می‌کنند تا برای حفظ محیط زیست، دانه میوه‌های سازگار با آب و هوای هر شهر را قبل از نوروز سبز کنند و به جای سبزه روی سفره هفت سین بگذارند تا در روز سیزدهم فروردین با کاشت آن در طبیعت یک درخت دیگر به زمین و محیط زندگی‌مان اضافه شود.

 

منبع: شفقنا زندگی