کد خبر: 273192

دلایل روانی دروغگویی که از آن بی خبرید

اصولاً در روانکاوی از دروغ به عنوان یک مکانیسم دفاعی نام برده می‌شود، منظور از مکانیسم دفاعی اتفاق، رویداد و پدیده‌ای است که به کمک آن می‌توان جریان اضطرابی را در خود مهار کرد و دلهره و تنش را به حداقل رساند و در قبال آن تعارضات درونی را کاهش داد و به نوعی به تسکین و آرامش دست یافت.

به عقیده روانشناسان مفهوم عادی و ساده دروغ‌گویی در واقع کارکرد لذت طلبانه آن است، دروغ‌گویان برای لذت بیشتر به شکل ناخودآگاه خود را درگیر دروغ‌گویی و تحریف واقعیت می‌کنند.

محمدرضا ابراهیمی یک روانشناس، روان‌درمانگر و روانکاو در همین خصوص گفت: در روانکاوی، هدف نهایی از دروغ‌گویی در افراد رسیدن به ارضاء و رفع دلهره و اضطراب درونی است، البته استثنائاتی هم می‌شود در این خصوص در نظر گرفت.

وی افزود: در پس هر دروغی، یک جریان اضطرابی و دلهره‌آور دیده می‌شود که به کمک آن می‌توان روند اضطراب زا را حذف کرد و به جای آن نوعی خودفریبی را جایگزین کرد.

این روانکاو تصریح کرد: منظور از مکانیسم دفاعی در واقع همان خودفریبی است که به شکلی ذهنی ناخودآگاه و ناهوشیار به نوعی برای تمامی افراد اتفاق می‌افتد و در افراد به اشکال گوناگون خود را نشان می‌دهد.

وی دروغ‌گویی را نوعی گریز از واقعیت گناه دانست و اظهار کرد: برخی بدون اینکه متوجه شوند سیستم روانی‌شان آنها را مجبور به دروغ‌گویی می‌کند، در واقع برخی افراد دروغ‌های پیچیده‌ای را می‌گویند که به شکل راست‌گویی در آنها نشان داده می‌شود.

ابراهیمی دروغ‌گویی را دفاعی در برابر واقعیت دانست و گفت: وقتی از دروغ‌گویی به عنوان یک مکانیسم دفاعی نام می‌بریم در واقعیت نوعی تغییر، تبدیل و تحریف است.

وی با اشاره به اینکه از مناظر گوناگون می‌توان به پدیده دروغ‌گویی نگاه کرد، افزود: اولین و مهم‌ترین دلایل دروغ‌گویی به عنوان مکانیسم دفاعی برای حفظ خود و کاهش دلهره در افراد است، در واقع فرد برای اینکه تعادلی در خود و واقعیت برقرار کند مجبور به تحریف واقعیت می‌شود.

این روانکاو با بیان اینکه دروغ‌گویی نوعی تحریف واقعیت به حساب می‌آید، بیان کرد: در اختلالات شخصیت با درجاتی از تحریف واقعیت روبرو هستیم، اصولاً در بیماری‌های روانی و آسیب‌های شخصیتی، پدیده دروغ‌گویی به عنوان رکن اصلی تلقی می‌شود اما به دلیل ماهیت ناخودآگاه آن ما نمی‌توانیم از جنبه اخلاقی یا ارزشی و اعتقادی به آن بنگریم.

وی با اشاره به اینکه اصل لذت به عنوان یکی از اصول اصلی در روانکاوی مطرح است، خاطرنشان کرد: طبیعتاً انسان‌ها در جستجوی حداکثر بهره‌وری، منفعت و سود شخصی خود از هر اتفاقی هستند، در واقع این ویژگی کودکانه است که همراه با برگشت به آن و تکرار سالیان اولیه زندگی خود را نشان می‌دهد.

دروغ‌گویی پدیده‌ای برای فرار از واقعیت‌ها

در اصل فردی که دروغ می‌گوید کودکی می‌شود که به هنگامه دروغ‌گویی نوعی لذت عمیق از کردار و گفته‌های دروغ خود می‌برد و این بسیار حائز اهمیت است که می‌توانیم تکرار هفت ساله اولیه زندگی را به عنوان دورانی که در آن کودک با پدیده دروغ در درون خانواده روبرو شده و اعضاء خانواده با استفاده از دروغ‌گویی به عنوان یک اصل برای حفظ حدود و میزان لذت طلبی‌شان استفاده می‌کنند، دروغ‌گویی به عنوان یک جریان ادامه پیدا می‌کند و در تمامی سالیان عمر فرد مشاهده می‌شود.

ابراهیمی ادامه داد: گرچه بسیاری از افراد دروغ‌گو، بی‌خبر از دروغ‌گویی خود هستند اما لذت ناشی از دروغ‌گویی را در سطح آگاهی و ذهن خود مورد پردازش و استفاده قرار می‌دهند.

وی همچنین دروغ‌گویی را نوعی گریز از مجازات دانست و گفت: در خانواده و در ارتباط افراد با یکدیگر مجازات گری، سلطه گری و خوی دیکتاتوری افراد را دروغ‌گو بار می‌آورد.

این روان درمانگر با بیان اینکه دروغ‌گویی در این خانواده‌ها می‌تواند تخریب‌های بسیاری را ایجاد کند و زمینه را برای قدرت‌طلبی و جا افتادن فرصت‌طلبان ایجاد کند، تصریح کرد: گرچه افراد دروغ‌گو نمی‌خواهند با واقعیت‌ها روبرو شوند اما این فرار از واقعیت مشکلات بسیاری را برای آنها به ارمغان خواهد آورد.

وی با بیان اینکه تنبیه و مجازات در درون خانواده، موجب دروغ‌گویی کودکان می‌شود، گفت: در پس دروغ‌گویی، نوعی حقارت و احساس ناتوانی و ضعف نهفته است که با دروغ‌گویی به خود بزرگ‌بینی تبدیل می‌شود.

ابراهیمی بیان کرد: دروغ‌گویان معمولاً بلند پرواز و بزرگ‌منش هستند، بر اساس تعالیم روانکاوانه افرادی که این گونه رفتار می‌کنند هسته‌های وهمی ناخودآگاهی از حقارت شدید در آنها وجود دارد که مرتبط با اتفاقات و رویدادها و شرایط کودکی و گذشته آنها است.

وی گفت: حقارت به عنوان مبداء و منشاء دروغ‌گویی می‌تواند از کودکی به بزرگسالی ادامه یابد، افراد دروغ‌گو خود را آن‌گونه که نیستند جلوه می‌دهند و آن‌گونه که هستند با دروغ‌گویی خود را تحریف و تغییر می‌دهند.

این روانشناس با اشاره به اینکه دروغ‌گویی مکانیسمی برای جلب توجه و محبت و دیده شدن است، بیان کرد: افراد دروغ‌گو با دروغ‌گویی خود را می‌نمایانند و برخی برای کسب قدرت، به طور منسجم و سازمان یافته دروغ می‌گویند.

وی با اشاره به اینکه دروغ‌گویی همچنین در درون خود می‌تواند تمایل فرد به تنبیه و مجازات دیگران را هم داشته باشد، گفت: گرچه فرد همان‌گونه که در سطح خودآگاهی خود می‌تواند از تنبیه و مجازات بگریزد؛ در سطح ناخودآگاه می‌تواند دیگران را هم مجازات کند به طوری‌که با دروغ‌گویی و بد جلوه دادن دیگران و تحریف واقعیت، دیگرانی که در اطرافش هستند را مورد تنبیه و مجازات قرار می‌دهد.

ابراهیمی با اعلام اینکه در سطح ناخودآگاهی می‌توان به ارضاء نیازها و آرزوها در دروغ‌گویی نیز اشاره کرد، افزود: هر آنچه که فرد در گذشته به آن نرسیده در یک ساختار وهمی رؤیایی و ایده‌آل پندارانه به شکل دروغ خود را نشان می‌دهد.

وی اظهار کرد: فرد بی‌توجه به اینکه گفته‌هایش ناپسند و یا درک سیستم روانی او آن‌قدر پائین است که نمی‌تواند فرق بین راست و دروغ را بفهمد خود را در درون اوهام، آرزوها و امیال و خواسته‌های ارضاء نشده خود می‌بیند و تصور می‌کند که با دروغ‌گویی می‌تواند آنها را ارضاء کند.

این روانکاو بخش دیگری از جنبه تأثیر ناخودآگاه بر پدیده دروغ‌گویی را تسکین دردها و رنج‌های گذشته دانست و بیان کرد: همه انسان‌ها زخم‌هایی را در طول رشد و زندگی گذشته خود داشته‌اند که برای به فراموشی سپردن زخم‌ها، دردها و رنج‌هایشان ناچار به دروغ‌گویی هستند.

وی خاطرنشان کرد: فرد، با تکرار این دروغ‌ها در ذهنیت و ساختار روانی احساسی و هیجانی خود و تبدیل آنها با جریانات واقعی نوعی تحریف ایجاد می‌کند و آن را برای دیگران تعریف می‌کند و یا در رفتار و گفتار خود آنها را نشان می‌دهد.

ابراهیمی با اشاره به اینکه این مسئله می‌تواند موجب آسیب به فرد و یا اطرافیانش شود، گفت: در ازدواج‌هایی که بر مبنای چنین مسئله‌ای شکل می‌گیرد می‌بینیم زن و شوهر یا هردوی آنها درگیر زخم‌ها و دردها و رنج‌هایی از گذشته‌شان هستند که بعد از ازدواج آنها را با دروغ‌گویی و بیان کردن به نوعی دیگر، به آرامش و آسایش تبدیل می‌کنند.

وی اظهار کرد: در بسیاری از طلاق‌ها دیده می‌شود که در مقطعی دروغ‌ها نمایان می‌شود و افراد چهره واقعی خود را نشان می‌دهند.

این روانشناس فرار از خویشتن رنج کشیده و نامطلوب حقیر و زخمی را از دیگر علل دروغ‌گویی دانست و گفت: فرد با دروغ گفتن نوعی سرپوش بر گذشته خود می‌گذارد و می‌خواهد زخم‌های گذشته خود را تسکین دهد.

وی با اشاره به اینکه بسیاری برای فرار از خود به ایدئولوژی‌ها پناه می‌برند، گفت: این افراد تسکین را در دنیای دروغینی جستجو می‌کنند که به آنها آرامش می‌دهد.

دروغ‌گویی تلاشی برای حفظ ساختار وهمی و ناخودآگاهی

دروغ را می‌توان به عنوان یک علامت در  گروهی از اختلالات روانی شدید دید، در واقع دروغ‌گویی می‌تواند افراد روان‌پریش را تسکین دهد. در بسیاری از افرادی که درگیر دنیای خود ساخته و توهمی هستند می‌توان دید که دروغ‌گویی به عنوان اصل و اساس آنها است.

عباس عابدی یک جامعه‌شناس در همین خصوص توهم را به معنای دروغ‌گویی سازمان یافته دانست و گفت: هرچند ناخودآگاهی می‌تواند به عنوان اصل اساسی و تسکین و راهی برای کاهش دلهره و تنش، تعریفی برای دروغ‌گویی باشد اما در ساختار وهمی و ناخودآگاه، دروغ به عنوان یک ساختار وهمی سازمان یافته در ذهن افراد وجود دارد.

وی با بیان اینکه دروغ می‌تواند یک جریان وهمی ناخودآگاه باشد که در مواجهه با واقعیت ساختار وهمی و نوعی کارکرد خاص به خود می‌گیرد، تصریح کرد: دروغ همه چیز را تحریف و تغییر می‌دهد و در برابر گذشته نیز تجربیات، اتفاقات و رویدادها را در هم می‌تند تا در یک زمینه وهمی ناخودآگاه بتواند به حداکثر ارضاء آنی و بدون ارتباط با قوانین و واقعیت دست یابد.

این جامعه‌شناس بیان کرد: می‌توان گفت کل سیستم وهمی یک دروغ است. به عبارتی دیگر کل ساختار وهمی متریال و هسته‌های آن نوعی واقعیت هستند که با تحریف واقعیت فرد تلاش می‌کنند تا واقعیتی دروغین را به ما نشان دهند.

وی همچنین دروغ‌گویی را تلاشی برای حفظ ساختار وهمی و ناخودآگاهی ما که ریشه در خودآگاه دارد، دانست و افزود: در نهایت آنچه که حاصل می‌شود ارضاء وهمی است و تمام تلاش بشر در حقیقت تلاش ناخودآگاه برای ارضاء وهمی و بقاء است.

ارضاء وهمی تلاش بشر برای دروغ‌گویی است، دروغ‌گویی انعکاسی از تلاش بشر برای باقی ماندن در سطحی از ارتباط وهمی و ناخودآگاه با پیرامون خود است تا به عنوان یک میانجی و واسطه، دردها و رنج‌ها را به فرم دیگری برای ما نشان دهد.

منبع: ایسنا

مرتبط ها