کد خبر: 165722

بُعد منزل نبود در سفر روحانی

این روزها انتظار اربعین را می‌کشم که یک روضۀ کوتاه بخوانم، قدری سینه بزنم، کمی اشک بریزم و دست بر سینه بگویم...

به گزارش بهداشت نیوز ،  محمدمهدی شریف؛ امام حسن عسکری(ع) فرمود: «نشانه‌های مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز (نماز یومیه و نمازهای نافله)، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، جبین را در سجده بر خاک گذاردن، بسم‌الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند گفتن».
 
هر ساله نزدیک اربعین، این حدیث به طریقی در ذهن و گوشم طنین انداز می‌شود. در این روزها سعی می‌کنم که خودم را با این حدیث بسنجم و تا می‌توانم رفتارم را با آن تطبیق دهم.
 
آن سال‌ها که هنوز جریان پیاده‌روی اربعین به این عظمت و شکوه نرسیده بود و مجالس روضه و قرائت زیارت اربعین به شکل سنتی برگزار می‌شد؛ اهتمام خاصی به حضور در این مراسم داشتم.
 
یک روضۀ کوتاه و نَمی اشک و بر سر و سینه زدن به یاد شهدای کربلا و در انتها هم خواندن زیارت‌نامۀ کوتاهی که پنج دقیقه بیشتر زمان نمی‌بُرد؛ امّا حال و هوایی عجیب و زیبا برایم به ارمغان می‌آورد. شاید همین حسّ و حال بود که هر سال مرا برای حضوری مجدد، مصمّم می‌کرد.
 
در سال‌های اولیۀ رونق و جلوه‌گری پیاده‌روی اربعین، حسرت و ناراحتی بود که بر دلم می‌نشست و در دلم به زائران حسینی غبطه می‌خوردم. اگرچه آن موقع، جزو جامانده‌ها بودم؛ امّا همچنان، گرمی و زیبایی زیارت اربعین از دور را حس می‌کردم و از آن بهره می‌بردم.
 
در تمام این سال‌ها، فقط یک بار توفیق پیاده‌روی نصیبم شد که از آن نیز درس‌ها گرفتم و چیزهایی به چشم دیدم که حتی اگر بتوان آن را به قلم آورد؛ مجال گفتنش نیست.
 
پیش‌تر معلوم بود که شرایط خاص امسال، اجازۀ برگزاری جلسات بزرگ را در محرم به صورت گسترده نخواهد داد و عموم مؤمنین هم با رعایت وضعیت ویژۀ این ایام، روضۀ خانگی برگزار کردند. روضه‌هایی که در گذشته در خانه‌ها و خانواده‌ها مرسوم بود و حال و هوای خاص خودش را داشت. بماند که شرایطِ بیمارداری، جلسه‌های ما را دو نفره کرده بود!
 
این روزها که داریم به اربعین حسینی نزدیک می‌شویم؛ حال و هوای قدیم را دارم. هنوز هم آن حدیث را مرور می‌کنم و با خودم می‌سنجم.
 
این روزها اگرچه احساس حسرت می‌کنم؛ امّا انتظار اربعین و دعای آن روز را می‌کِشم.
 
می‌دانم که شاید در خانه و در یک جمع کوچک خانوادگی، توفیق خواندن زیارت را پیدا کنم؛ امّا این را هم می‌دانم که «بُعد منزل نبود در سفر روحانی».
 
اگر درس‌هایم را خوب یاد گرفته باشم؛ می‌دانم که دوری و نزدیکی ما به ائمه علیهم‌السلام، به دوری و نزدیکیِ عملی و رفتاری ما نسبت به این بزرگواران بستگی دارد؛ و الّا هیچ کس به اندازه قاتلین این حضرات به آن‌ها نزدیک نشد.
 
این روزها انتظار اربعین را می‌کشم که یک روضۀ کوتاه بخوانم، قدری سینه بزنم، کمی اشک بریزم و دست بر سینه بگویم:
 
«به تو از دور سلام...»