جوان گزارشگر مقابل افراد مختلف میایستد، کاغذی را مقابلشان میگیرد و با لبخند سوال میکند: «به نظر شما کدام دسته دزدترند؟»
به گزارش «بهداشت نیوز» جوان گزارشگر مقابل افراد مختلف میایستد، کاغذی را مقابلشان میگیرد و با لبخند سوال میکند: «به نظر شما کدام دسته دزدترند؟» جوری که انگار گزارش برای برنامهی طنزی باشد و قرار است مای بیننده که نمیدانیم روی کاغذ چه نوشته شده، با جواب مصاحبهشونده از خنده بترکیم یا لااقل لبخندی بر لبمان نقش ببندد. اما نه فقط خندهمان نمیگیرد، که اگر بُهت اجازه دهد، اشکمان از این سوال موهن و این بیانصافی بزرگ جاری می شود. گزینهها اینها هستند: « پرشکان یا خودروسازان»!!
انگار یک کامیون بار روی دوشمان خالی کرده باشند؛ خستگی تمام این سالها بر سرمان هوار میشود. همهی سختیهای سالهای طبابت میآید جلوی چشممان. شب بیداریها، شماره معکوس چراغ قرمزهایی که با تپش تند قلبمان شمردهایم تا کی تمام شود و به بیمار اورژانسی برسیم، دعاهایی که بی اینکه بیمار و اطرافیانش بفهمند و بهراسند، زیر لب زمزمه کردهایم و التماسهایمان به خدا که رو سفیدمان کند، اشکهایی که در خلوت ریختهایم، لبخندهایی که با بهبودی بیمار زدهایم، جاهای خالی که با خون دل از کنارشان رد شدهایم... .
انگار فیلمی را دور تند گذاشته باشند، تصویر تک تک اعضای خانواده از جلوی چشممان رد میشود، و صدای مشترک روی تمام این تصاویر را میشنویم. صدای شکسته شدن قلبهاشان، زمانی که باید در کنارشان میبودیم و نبودیم. همسری که در سختیها تنهایش گذاشتهایم، به جای اینکه مثل خیلی از همسران حمایتگر، کنارش باشیم، قربان صدقهاش برویم و حرفهای آرامبخش بزنیم تا کمی از ناراحتیش کم کنیم. لحظه تولد فرزند را واگذاشتهایم و در عوض دست کشیدهایم به سر فرزند دیگری که سپرده بوده به هزار امید به ما. آن لحظه آسمانی خواندن خطبه عقد خواهر را پای تخت غریبهای سر کردهایم و اشکهای ذوقمان را برای دیگری ریختهایم. یا اینقدر غمگینِ خبر تایید بیماریِ جوانی بودهایم که اصلا یادمان رفته قرار است بخشی از کار را ما، برادر و خواهر بزرگتر به دوش بگیریم. صدای بارها و بارها شکسته شدن دل پدر و مادر در گوشمان زنگ میزند وقتی که هی وعدهی دیدارمان را انداختهایم به فردا و پس فردا و باز با زنگ بیمارستان زدهایم زیرش. چه صدای تکرار شونده و پیوستهای است این صدای ترک خوردن و شکستن دل عزیزانت که مسببش تو بودی و علتش، تعهدی که لحظهی پزشک شدن دادهای. قسمی بزرگ که هر بیمار، عین آینه هی یادآوری و تکرارش میکند.
جوان گزارشگر اما میخندد و هی سوالش را تکرار میکند. با وقاحت تمام. تقصیر البته از او نیست. او هم بازیچهای ناآگاه و نادان است در دست عروسکگردانانی که عنوان فرهنگی روی موسسهشان گذاشتهاند تا به این بهانه، با منفعتطلبی به ارضای سود شخصی و سیاسیشان برسند. افرادی که تعمدا به دنبال ترویج بیاعتمادی هستند؛ چرا که سودشان در همین است. اینکه آبشخورشان دقیقا از کجاست را مردم بهتر میدانند؛ اما اگر جلوشان گرفته نشود، معلوم نیست در پوست گوسفند، چه شکمی از فرهنگ و آرامش این ملت پاره خواهند کرد.
از کانال شخصی دکتر غلی اصغر پیوندی
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص ،قومیت ها ،عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.