فاصله بین «آرزوها یا معیارهای شخص»، با «واقعیت بیرونی» سبب میشود زندگی جاری به صورت موقتی درک شود و بدون تجربه واقعی زیستن در آن مرحله، به امید رسیدن به زندگی مطلوب، با ناخشنودی سپری گردد، فرد شرایط جاری و واقعی خود را به عنوان امری موقت تلقی میکند و در شرایط جاری نمیزید بلکه آن را فقط دوره گذاربرای رسیدن به زندگی مطلوب و دائمی محسوب میکند، چیزی مانند اِسکان موقت به امید آنکه سکونتگاه دائم فراهم شود.
به گزارش بهداشت نیوز، دکتر فربُد فدائی - روانپزشک - در ادامه یادداشت خود نوشت: همانگونه که دختر خاکسترنشین پیش از ازدواج با شاهزاده، دوران دشواری را به امید آینده بهتر به نحوی میگذرانید تا پس از ازدواج با او برای همیشه با خوبی و خوشی زندگی کند، بخش عمدهای از شهروندان جامعه امروز ایران نیز هر مرحله از زندگی را فقط دورهای موقت به شمار میآورند که سرانجام باید به یک زندگی مطلوب (که از آن تعریف دقیقی نیز ندارند) منتهی شود. زمانی که قصد سفر به مقصدی را دارید شاید زمان آغاز سفر تا رسیدن به مقصد را تنها یک اجبار و تحمیل تلقی کنید که کاش هر چه زودتر بگذرد اما میتوانید فاصله بین مبداء و مقصد را هم بخشی خوشایند از زندگی به شمار آورید و از آن لذت ببرید، مناظر مسیر سفر را ببینید، با مسافران آشنا شوید، مطالعه یا استراحت کنید. قاعدتاً این رویه بهتر است از آنکه با ناراحتی روی صندلی اتوبوس بنشینید و مرتب ساعت را نگاه کنید تا ببینید چه زمان به مقصد میرسید.
البته در این مقال، اشاره به موقتی بودن جهان فانی در برابر جهان باقی نیست که آن را به عنوان واقعیت قبول داریم و این جهان را مقدمهای برای رسیدن به عالم باقی میدانیم؛ بلکه اشاره به این است که زندگی این جهانی در دورههای گوناگون حیات یک فرد واقعاً زیسته نمیشود، بلکه به قصد رسیدن به مطلوب و هدفی که هیچ وقت معلوم نمیشود چیست از کودکی تا سالمندی به صورت موقت در نظر گرفته میشود.
از سوی پدرو مادری که خود را خیلی مسئول حس میکنند، موقتی بودن مراحل زندگی به کودکان هم تحمیل میشود: دوران پس از شیرخوارگی مرحلهای موقتی است برای آنکه طفل برای مهد کودک آماده شود. دوران پیش از دبستان فقط مرحلهای است برای آمادهسازی کودک برای ورود به دبستانی که آزمون ورودی دارد و همه را نمیپذیرد. دوره دبستان تنها مرحلهای گذراست تا کودک برای ورود به دبیرستان ویژه با امتحان ورودی دشوار و شهریه گزاف آماده شود و دوران دبیرستان هم تنها مرحلهای موقتی برای ورود به دانشگاه است که با مطالعه برای کنکور و خوف از آن به سختی میگذرد. به این ترتیب کودک نه دوره کودکی داشته است و نه دوره نوجوانی.
دوران دانشگاه هم برای اکثریت جوانان دوران آموزش و پژوهش و گسترش اندیشه و فرهنگ نیست، بلکه مرحلهای موقتی است تا فرد مدرک دانشگاهی بگیرد و از مزایای آن بهرهمند شود. سپس زمان خدمت وظیفه عمومی برای مردان است که آن نیز به صورت اجبار و نه امکانی برای آموختن مهارتهای نوین و تعامل با دیگران تلقی میشود.
آنگاه زمان یافتن کار است. اکثر اوقات شغلی که یافت میشود متناسب با رشته تحصیلی یا علاقه فرد نیست؛ بنابراین شغل فقط وسیله امرار معاش است و نه منبع رضایت و احساس مفید بودن و آفرینندگی. سپس زمان ازدواج و زندگی مشترک میرسد، اما این هم مطلوب نهایی نیست. زن و شوهر هر دو باید بیوقفه کار کنند تا امکانات رفاهی فراهم آید تا بتوانند فرزند را به مهد کودک مناسب، دبستان درجه یک، دبیرستان مناسب، و کلاس کنکور گرانقیمت و رشته دانشگاهی مطلوب بفرستند. بنابراین دوران زندگی زناشویی هم دورانی موقت است تا بچهها بزرگ شوند و سروسامان بگیرند. سپس دوران بازنشستگی است که آن هم با مراقبت از نوهها و کنار آمدن با بیماریهای دوره سالمندی سپری میشود.
زن و شوهر فرصتی نداشتند تا در کنار یکدیگر افقهای نوین عاطفی، فرهنگی و اجتماعی را کشف کنند و به دیدگاههای کاملتری در باب زندگی دست یابند. آنان این مرحله را هم با تلقی موقت زیستند، در حالی که همیشه به جستجوی زندگی با ثبات و مطلوبی بودند که نیافتند. زندگی آنان از دوران کودکی با اضطراب و تنش و افسردگی همراه بود؛ اما در سطح کلان هم مردم به دنبال غایت مطلوبی هستند که در آینده میجویند: زمانی که جنگ تمام شود، زمانی که تحریمها تمام شود، زمانی که کرونا به پایان برسد! در نتیجه زندگی در این دورهها صرفاً وضعیتی موقتی درنظر گرفته میشود که باید تحمل کرد تا دوران مطلوب فرا رسد. آنگاه در نگاه به پشت سر، افراد حسرت دورانی را میخورند که آن را به درستی نزیستند، زیرا آن را صرفاً یک گذرگاه برای رسیدن به زندگی واقعی میدانستند.
باید جنبشی برپا کرد که زیستن در زمان حال نیز به رسمیت شناخته شود. هر فرد باید از تجربه واقعی هر دوره زندگی با ویژگیها، فرصتها و شادیهای آن برخوردار شود. باید دانست که خود سفر هم فارغ از رسیدن به مقصد، ارزشمند است. به این ترتیب کیمیای نشاط در جامعه فراگیر خواهد شد:
غم و شادی برِ عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست
منبع: روزنامه اطلاعات
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص ،قومیت ها ،عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.